کد خبر
122259
هشداری جدی به ورزش ایران
الگوهای تکرار نشدنی پهلوان دوران
ساعت24- همزمان شدن سالگرد درگذشت غلامرضا تختی با اتفاقاتی که برای یک دروازهبان نامدار رشته فوتبال روی داده و همخوان نبودن الگوهای زندگی جهان پهلوان سالهای معاصر ایران با روشهای کاری شماری دیگر از نفرات مطرح ورزش کشورمان، هشداری جدی و تازه بر کل جامعه ورزش است تا فکری اساسی برای شرایط بعضا ناگوار فعلی خود کند و درپی برقراری ضوابطی تازه برای خود باشد و از خواب عمیق غفلت بیدار شود.
ساختن تختیهایی تازه واقعا سخت است و شاید هم نزدیک به غیرممکن باشد اما لااقل میتوان الگوهای کاری آن مرد بزرگ را باز شناخت و در مسیرهایی حرکت کرد که تختی را جاودانه ساخت و بسیاری را در قیاس با وی به ورزشکارانی ناکامل تبدیل کرده است که هرچند به سختی میکوشند اما یا اصالت لازم را ندارند یا اگر دارند در مسیرهایی قرار میگیرند که فرجام روشن و اثری مثبت و ماندگار بر آن مترتب نیست.
اصول مورد نظم تختی و آنچه که وی را به قهرمان ابدی ورزش کشور تبدیل کرد چیزهایی بود که با قواعد مورد نظر بسیاری از ورزشکاران مطرح کنونی کشورمان تفاوتهای آشکاری دارد. هنوز در ایران ورزشکاران اخلاق مدار متعددی یافت میشوند که زندگیشان روشنایی بخش سایرین است اما در 48 سالی که از خاموشی پیکر تختی (و نه نام و اعتبار وی) میگذرد، متاسفانه اکثریت با کسانی بوده که در راههایی به کلی متفاوت با وی گام برداشته و بر اصولی پای فشردهاند که در آیین تختی و همگنان وی و پوریاهای ولی جایی نداشته است. تختی از روزی که خود را شناخت تا روزی که چشم از جهان فانی بر بست (و همه اینها فقط 37 سال را دربر گرفت) در میان مردم و برای آنها زیست و مهمترین گوهر وجودی وی همین «زیست انسانی و مردمی» بود. او خودش را از مردم جدا نکرد و آنها را جواهرهای اصلی زندگی خویش دانست ولی درست در همان زمانها بودند ورزشکاران دیگری که جواهرهای فانی و صوری را برگزیدند و در راه حفظ روال فاسد حاکم گام برداشتند و از مردم جدا شدند و شاید مدالهایی هم بردند اما اسیر امیال خویش بودند و تا حد زیادی از یادها رفتند. تختی با مردم ماند و حاکم قلوب آنان و به تبع آن ابدی شد. تختی با اندک درآمدی زنده و راضی بود و پول برایش وسیلهای برای شاد کردن دیگران بود ولی امروز برای اکثر ورزشکاران ما پول حرف اصلی و هدف نخست است و چه بسیار ملیپوشانی که برای قدری پول بیشتر انصاف و حرمتها را زیر پا میگذارند و به اخلاق پشت میکنند.
همه ارزشهای تختی و آنچه او را به بارزترین پهلوان 50 سال گذشته کشور و شاید فراتر از آن تبدیل کرد، مناعت طبع و بردباری و انساندوستی او بود. وی فخر نفروخت و آنچه را که نصیبش میشد و بسیار اندک بود با سایرین تقسیم میکرد ولی امروز چه بسیار ورزشکاران نامدار ما که اعتراضها و خواستهها و مصاحبههای جنجالیشان نه به قصد کسب رفاه بیشتر برای مستمندان بلکه با هدف عقب نماندن از رقبا در راه تصاحب دستمزدهای هرچه بیشتر است. در زمانههای بدی که به راه افتاده، هر روز بیشتر از روز پیش از تختی دور میشویم و او هر سال بیشتر از سال قبل به معبودی تبدیل میشود که رسیدن به وی سختتر و سختتر جلوه میکند. در روزگار حاکمیت پول و ریختن آبروی سایرین فقط به قصد بالا بردن ارزشهای پوشالی خویش چطور میتوان نام تختی را به زبان آورد که فقط بنده خداوند و خدمتگزار مردم بود؟ در عصری که زندان رفتن ورزشکاران معروف واقعهای عادی شده و قبح آن ریخته و حتی به شهرت (!) برخاسته از آن مینازند و تهمتزنی و افترا از رفتارهای رایج به شمار میآید، چگونه میتوان به تختی فکر کرد و افسوس زمانه از دست رفته را نخورد؟ به چه کسی میتوان بیدارباش داد؟ به ورزشکارانی که فقط پول را میبینند، به مربیانی که برای کسب پیروزی هر کاری میکنند یا مدیرانی که فقط در سالگرد تختی نام او را به زبان میآورند؟ قهرمان بزرگ دوران از ما دور و دورتر میشود و برخی فقط مشغول رصد کردن اخبار برای یافتن شوکت و جامی هستند که تنها بر اثر قواعد کج و معوج به دست میآید و دوام و عمری ندارد و در آیین پهلوانی، باطلترین اصول به شمار میآید. تختی 48 سال بعد از کوچش نه «تنها» است و نه مردی از یاد رفته و شکوهش فزونی هم گرفته اما شماری از ورزشپیشههای ما در راهی طی طریق میکنند که شاید فرجام آن چیزی به جز تکرار جنجالهای رایج طی هفتهها و ماهها و سالهای اخیر نباشد و از درون آن فقط قهرمانانی پوشالی سر بر میآورند. افرادی که متاسفانه عزمی راسخ و قوی نزد مسوولان برای جلوگیری از رشد آنها مشاهده نمیشود و با کارهای نادرست خود فقط بر ارزشها و هیبت تختی به عنوان قهرمان دست نیافتنی و تکرار نشدنی ورزش ایران میافزایند.
اصول مورد نظم تختی و آنچه که وی را به قهرمان ابدی ورزش کشور تبدیل کرد چیزهایی بود که با قواعد مورد نظر بسیاری از ورزشکاران مطرح کنونی کشورمان تفاوتهای آشکاری دارد. هنوز در ایران ورزشکاران اخلاق مدار متعددی یافت میشوند که زندگیشان روشنایی بخش سایرین است اما در 48 سالی که از خاموشی پیکر تختی (و نه نام و اعتبار وی) میگذرد، متاسفانه اکثریت با کسانی بوده که در راههایی به کلی متفاوت با وی گام برداشته و بر اصولی پای فشردهاند که در آیین تختی و همگنان وی و پوریاهای ولی جایی نداشته است. تختی از روزی که خود را شناخت تا روزی که چشم از جهان فانی بر بست (و همه اینها فقط 37 سال را دربر گرفت) در میان مردم و برای آنها زیست و مهمترین گوهر وجودی وی همین «زیست انسانی و مردمی» بود. او خودش را از مردم جدا نکرد و آنها را جواهرهای اصلی زندگی خویش دانست ولی درست در همان زمانها بودند ورزشکاران دیگری که جواهرهای فانی و صوری را برگزیدند و در راه حفظ روال فاسد حاکم گام برداشتند و از مردم جدا شدند و شاید مدالهایی هم بردند اما اسیر امیال خویش بودند و تا حد زیادی از یادها رفتند. تختی با مردم ماند و حاکم قلوب آنان و به تبع آن ابدی شد. تختی با اندک درآمدی زنده و راضی بود و پول برایش وسیلهای برای شاد کردن دیگران بود ولی امروز برای اکثر ورزشکاران ما پول حرف اصلی و هدف نخست است و چه بسیار ملیپوشانی که برای قدری پول بیشتر انصاف و حرمتها را زیر پا میگذارند و به اخلاق پشت میکنند.
همه ارزشهای تختی و آنچه او را به بارزترین پهلوان 50 سال گذشته کشور و شاید فراتر از آن تبدیل کرد، مناعت طبع و بردباری و انساندوستی او بود. وی فخر نفروخت و آنچه را که نصیبش میشد و بسیار اندک بود با سایرین تقسیم میکرد ولی امروز چه بسیار ورزشکاران نامدار ما که اعتراضها و خواستهها و مصاحبههای جنجالیشان نه به قصد کسب رفاه بیشتر برای مستمندان بلکه با هدف عقب نماندن از رقبا در راه تصاحب دستمزدهای هرچه بیشتر است. در زمانههای بدی که به راه افتاده، هر روز بیشتر از روز پیش از تختی دور میشویم و او هر سال بیشتر از سال قبل به معبودی تبدیل میشود که رسیدن به وی سختتر و سختتر جلوه میکند. در روزگار حاکمیت پول و ریختن آبروی سایرین فقط به قصد بالا بردن ارزشهای پوشالی خویش چطور میتوان نام تختی را به زبان آورد که فقط بنده خداوند و خدمتگزار مردم بود؟ در عصری که زندان رفتن ورزشکاران معروف واقعهای عادی شده و قبح آن ریخته و حتی به شهرت (!) برخاسته از آن مینازند و تهمتزنی و افترا از رفتارهای رایج به شمار میآید، چگونه میتوان به تختی فکر کرد و افسوس زمانه از دست رفته را نخورد؟ به چه کسی میتوان بیدارباش داد؟ به ورزشکارانی که فقط پول را میبینند، به مربیانی که برای کسب پیروزی هر کاری میکنند یا مدیرانی که فقط در سالگرد تختی نام او را به زبان میآورند؟ قهرمان بزرگ دوران از ما دور و دورتر میشود و برخی فقط مشغول رصد کردن اخبار برای یافتن شوکت و جامی هستند که تنها بر اثر قواعد کج و معوج به دست میآید و دوام و عمری ندارد و در آیین پهلوانی، باطلترین اصول به شمار میآید. تختی 48 سال بعد از کوچش نه «تنها» است و نه مردی از یاد رفته و شکوهش فزونی هم گرفته اما شماری از ورزشپیشههای ما در راهی طی طریق میکنند که شاید فرجام آن چیزی به جز تکرار جنجالهای رایج طی هفتهها و ماهها و سالهای اخیر نباشد و از درون آن فقط قهرمانانی پوشالی سر بر میآورند. افرادی که متاسفانه عزمی راسخ و قوی نزد مسوولان برای جلوگیری از رشد آنها مشاهده نمیشود و با کارهای نادرست خود فقط بر ارزشها و هیبت تختی به عنوان قهرمان دست نیافتنی و تکرار نشدنی ورزش ایران میافزایند.
ایران ورزشی - وصال روحانی
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.