رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 201599

عباس سلیمی نمین

جناح های سیاسی ما با هم دشمنند نه رقیب/هاشمی نمی آمد قالباف رییس جمهور می شد نه احمدی نژاد/ روحانی تنش آفرین نیست/ضربات جدی پایداری متاثر از احمدی نژاد به اصولگرایان/ارتباطات ناسالمی بین مدیران سازمان ها و رسانه ها به وجود آمده

ساعت 24-عباس سلیمی نمین می گوید رقابت در کشور ما با چاشنی دشمنی همراه است. اگر رقابت پشتوانه توسعه فرهنگی داشته باشد می تواند بسیار سازنده باشد ولی در ایران این طور نیست و بین احزاب سیاسی ما دشمنی موج می زند.

سلیمی نمین
عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران است. 13 سال مدیر مسئولی و سردبیری کیهان هوایی، وی را در زمره چند روزنامه نگار شاخص اصولگرای کشور درآورده است.
وی غالبا مواضع انتقادی علیه دولتهای مستقر در جمهوری اسلامی داشته و سایر قوا از جمله قضائیه را نیز از ارزیابی های انتقادی اش بی بهره نگذاشته است. این روزنامه نگار به نوشتن نامه های سرگشاده به مقامات نیز شهره دارد.
سلیمی نمین دو هفته پیش به درستی منع ورود احمدی نژاد به انتخابات را پیش بینی کرده بود. وی گفته بود در صورت عدم تمکین احمدی نژاد، این توصیه مبنای عمل نهادهای نظارتی مانند شورای نگهبان قرار خواهد گرفت و وی رد صلاحیت خواهد شد.
گفت و گو، با سلیمی نمین، حدود 2 ساعت طول کشید و در آن از برجام، دهه 60، انتخابات 84،88 و 96 ، توقیف روزنامه سلام صحبت به میان آمد.
وی همچنین از حمید رضا جلایی پور، ماشاء الله شمس الواعظین، قاضی سعید مرتضوی، هادی خانیکی و علی کردان هم حرف زد.در ادامه گفتگوی خبرگزاری ایرنا را با سلیمی نمین می خوانید:


دستاوردهای مثبت برجام مال نظام است نه دولت

**ابتدا می خواستم نظرتان را درباره برجام بدانم؟
سلیمی نمین: من به برجام از دو زاویه نگاه می کنم یکی از منظر عملکرد نظام سیاسی و دیگری از زاویه عملکرد دولت.
آنچه سرانجام در برجام حاصل شد نتیجه مدیریت کلان نظام بود. بارها شاهد بودم دولت به جهت بهره برداری سیاسی، عزم خود را جزم کرده بود تا طی چند ماه برجام را به سرانجام برساند.
اما برجام از منظر نظام دستاوردهای خوبی داشت. نظام این فرصت را برای نسل جدید انقلاب فراهم کرد تا صداقت و ادعاهای آمریکا را محک بزند.
از سویی نظام باعث شکسته شدن اتحادی شد که در نظام بین الملل، علیه جمهوری اسلامی شکل گرفته بود. به نظر من دولت گرایشی به ایجاد تفرقه بین اعضای 5+ 1نداشت ولی نظام توانست به چین و روسیه نشان دهد که غرب خلاف می گوید و همین بین آنها تفرقه انداخت؛ چرا که برخی اتفاقات زمان احمدی نژاد آنها را متحد کرده بود.
دستاورد دیگر نظام این بود که ما باید بدون مذاکره با قدرت های بزرگ قادر به حل برخی مشکلات خود باشیم. نگاه ما به برجام باید بر اساس نگاه کلان و منافع نظام باشد نه بر اساس نگاهمان به دولت یازدهم و روابطمان با آن. این مذاکرات در دولت دهم آغاز شد نه یازدهم. البته برخی دولتمردان روحانی قصد داشتند این مذاکرات را به همه مسائل فیمابین ایران و آمریکا تعمیم دهند در حالیکه هنوز آمریکا به عهدهای خود درباره برجام عمل نکرده و مدام بدقولی می کند. مطمئن باشید اگر ما بعد از برجام درباره سایر مسائل نیز با آمریکا مذاکره می کردیم همین چیزهایی که بر اثر برجام به دست آوردیم هم عایدمان نمی شد و فقط سفره آمریکا پهن تر می شد. چنانچه آمریکا بعد از سال 88 به طمع افتاده بود.


خاطره ای از مناظره با جلایی پور

** چطور؟
سلیمی نمین: بگذارید خاطره ای تعریف کنم. یادم هست سالها قبل، مناظره ای تلویزیونی را با حمید رضا جلایی پور داشتم. جلایی پور از مجری برنامه پرسید چرا شما جلسات گفت و گوی بیشتری را بین جریان های مختلف سیاسی برگزار نمی کنید؟ مجری پاسخ داد ما از آقای ماشالله شمس الواعظین هم دعوت کرده ایم ولی گفته است صدا و سیما را تحریم کرده ام. جلایی پور به مجری گفت: شما برنامه هویت را ساخته اید و به شمس الواعظین توهین کرده اند. ایشان هم حق دارد بگوید با شما آشتی نمی کند.
یادم افتاد همان ایام، شمس الواعظین مقاله ای را نوشته بود منبی بر اینکه' پیام دوم خرداد آشتی با آمریکاست و ما باید نقاط تاریک گذشته خود با آمریکا را فراموش کنیم'. من هم با اتکا به همین مقاله به جلایی پور گفتم آمریکا اینهمه ایرانی را کشته و 8 سال جنگ را به کشور تحمیل کرده است ولی دوست شما می گوید باید این ها را از یاد ببریم اما یک برنامه تلویزیونی که حداکثر اتهاماتی به ایشان زده است را نمی بخشد! چطور است اینهمه آشتی ناپذیر در عرصه داخل ظاهر می شوید اما در عرصه خارج اینهمه گشاده دست و بخشنده؟!
اتفاقات سال 88 از وقتی شروع شد که عده ای به این نتیجه رسیدند که می توانند با دشمنان خارجی دور یک میز بنشینند ولی همین کار را با داخلی ها نمی توانند انجام دهند. بد نیست شما رسانه ها این موضوع را بررسی کنید که چه کسی روابط گروههای سیاسی در داخل کشور را آشتی ناپذیر کرده است؟

** شما بفرمایید.
سلیمی نمین: این کار بسیار هدفمندانه صورت گرفت. عده ای می خواستند دشمنی را به داخل مرزها بکشند ولی با دشمن خارجی آشتی کنند. یعنی در داخل مرزها من و شما به صرف داشتن اختلاف سلیقه به جان هم بیفتیم. در حالی که بعد از انقلاب و به غیر از مهدی هاشمی که تسویه های خونین علیه مخالفین صورت می داد ما مورد دیگری نداشتیم که گروههای سیاسی به جان هم بیفتند. ترور حجاریان هم بود ولی خوشبختانه منجر به قتل نشد و البته آن هم جنبه حزبی نداشت. حتی جریان کوی دانشگاه هم حزبی نبود. بسیاری از بچه دانشجوهای خیلی خوب ما که اصولگرا هم بودند در این واقعه آسیب دیدند. یعنی صف بندی حزبی در کار نبود.

** بالاخره سر توقیف روزنامه سلام و تظاهرات خیابانی دانشجویان طرفدار این روزنامه بودند؟
سلیمی نمین: حمله به کوی دانشگاه بر اساس صف بندی سیاسی نبود. بلکه یک حرکت کور بود. طی آن عده ای رفتند و زدند و چشم یک نفر را هم کور کردند در حالیکه آن شخص جزو نیروهای طرفدار روزنامه سلام هم نبود. یعنی ما عداوت خونینی بین جریان های سیاسی نداشتیم اما سوال اینجاست چه شد که ما وارد دشمنی های آشتی ناپذیر در داخل شدیم؟

دهه 60؛ اختلاف بود نه خصومت

**برخی معتقدند جنگ باعث شده بود رویکرد متحدی در دفاع از خاک کشور ایجاد شود ولی بعد از پایان آن، این تهدید خارجی ضعیف شد و اختلافات بیشتر خود را نشان داد؟ این اختلافات به خصوص از انتخابات هفتم ریاست جمهوری شدت گرفت و در دوره نهم و دهم ریاست جمهوری به اوج خود رسید. تحلیل شما چیست؟
سلیمی نمین: نمی دانم شما این فیلم بی بی سی را درباره صدام حسین دیده اید یا خیر؟ در آن نشان داده می شود که سفیر آمریکا در عراق، محرک تجاوز صدام حسین بوده است. یعنی ما با صدام جنگ نیابتی می کردیم و در واقع طرف حساب ما آمریکا بود. اما من ضمن اینکه عامل جنگ را بی تاثیر نمی دانم ولی پایان آن را، عامل اصلی گسترش اختلافات داخلی نمی دانم.

** پس عامل اصلی تشدید این اختلافات را چه می دانید؟
سلیمی نمین: یک انحراف سنجیده ای که برخی دوستان ما دچار آن شدند. یادم هست در دهه 60 و زمانی که در موسسه کیهان کار می کردم اختلافات نظر اساسی با برخی همکارانمان از جمله هادی خانیکی و رضا تهرانی داشتیم. حتی خود آقای سید محمد خاتمی مدیر موسسه نیز با این افراد همفکر نبود. با این وجود با هم کار می کردیم و دشمن یکدیگر نبودیم. یادم هست آقای خاتمی سرمقاله تندی علیه عبدالکریم سروش نوشته بود ولی آقایان خانیکی و تهرانی اصرار می کردند که منتشر نشود؛ در مقابل خاتمی اصرار بر چاپ آن داشت. سرانجام هم بر اثر اصرار فراوان آقایان، خاتمی از انتشار آن صرف نظر کرد.
یعنی این اختلافات بود ولی خصومتی در کار نبود. ما می توانستیم این اختلاف فکرها را با یکدیگر را حفظ و حتی آنها را در سطح جامعه طرح کنیم ولی خیلی متمدنانه و متناسب با فرهنگ خودمان. ولی چه شد که این دشمنی ها ایجاد شد؟ به این علت که عده ای آشتی ناپذیری را در داخل ترویج کردند؛ آنها که رقبای سیاسی را شیطان بزرگ می دانستند. کار را به جایی رساندند که رهبری هم انتقاد کردند و صریحا گفتند' آقایان نباید رقبای سیاسی خود را شیطان بزرگ بدانند'. این ها نتیجه ولع قدرت بود که افراد را وسوسه می کرد برای رسیدن به قدرت، رقیب را له و مچاله کنند.

** این تمایل در هر دوجناح وجود داشت؟
سلیمی نمین: قطعا. چون اگر فقط در یک جناح وجود داشت عینیت خارجی پیدا نمی کرد. نوعی کوته نظری سیاسی وجود داشت که می گفت برای اینکه بتوان سریعتر به قدرت رسید باید رقیب خود را در اذهان عمومی به عنوان مظهر پلیدی جا انداخت. چرا که در این صورت دیگر نیاز به کار سخت و طولانی مدت برای اقناع و تبیین طرفدارانت برای جذب رای آنها وجود ندارد. در حالی که اگر قرار باشد در سیری منطقی به قدرت رسید نیاز به یک کار طاقت فرسای زمان بر وجود دارد تا آهسته آهسته افکار عمومی جامعه را با خود همراه کرد.
متاسفانه برخی بزرگان نیز به این قضیه دامن زدند. اگر برخی بزرگان می پذیرفتند که باید انتقال قدرت در کشور صورت بگیرد شاید وضع کنونی را نداشتیم. اما وقتی مدام قدرت دست نسل اول انقلاب باشد و به نسل بعدی اجازه بروز و ظهور داده نشود و با برچسب جوانی و بی تجربگی از دستیابی به قدرت محروم بماند فاجعه رخ می دهد.
این مساله در سال 84 خیلی بغرنج شد. در این سال نامزدی آقای هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری اقدامی بسیار غلط بود. افرادی که ایشان را تهییج به ورود انتخابات کردند خوب می دانستند دارند چه کار می کنند.
هاشمی علیرغم تیزهوشی های سیاسی که دارد بازی خورد. اگر وی به توصیه رهبری گوش می کرد که به ایشان گفته بودند کاندیداتوری شما به صلاح نیست، این مشکلات به وجود نمی آمد.در کتاب روایت های زندگی و زمانه آیت الله هاشمی که توسط آقای شیرعلی نیا گردآوری شده است ایشان به صراحت گفته که رهبری مرا از نامزدی منع کرده بودند.
توصیه رهبری بسیار دقیق و براساس منافع کلان کشور بود تا تقابلی بین دو نسل اول و دوم انقلاب به وجود نیاید. شما نگاهی به رقبای هاشمی در آن سال بیندازید؛ همگی آنها از نسل دوم بودند. نباید نسل دوم آقای هاشمی را دشمن و رقیب خود می دانست.

جناح های سیاسی ما با هم دشمنند نه رقیب
رقیب یا دشمن؟
سلیمی نمین: رقابت در کشور ما با چاشنی دشمنی همراه است. اگر رقابت پشتوانه توسعه فرهنگی داشته باشد می تواند بسیار سازنده باشد ولی در ایران این طور نیست و بین احزاب سیاسی ما دشمنی موج می زند.
شما وقتی در عرصه سیاست رقابت می کنی و به قدرت می رسی؛ پیش خود می گویی شاید فردا روز رقیبم به قدرت برسد برای همین باید تعاملی حداقلی را با وی داشته باشم. اما در کشور ما کسی که به قدرت می رسد می خواهد طرف مقابل را از هستی ساقط کند و اصلا امکان بازگشت وی را از اساس از بین برد.
به نظر من اگر آقای هاشمی نمی آمد احمدی نژاد به قدرت نمی رسید.

** پس چه کسی رئیس جمهور می شد؟
سلیمی نمین: قالیباف

** بر چه مبنایی این حرف را می زنید؟
سلیمی نمین: نظر سنجی ها. آقای هاشمی در دور اول تمام هم و غم خود را بر تخریب قالیباف قرار داد طوری که گاهی صدای وی در می آمد. من در ستاد قالیباف بودم و این موضوع را از نزدیک دیدم. اصلا گرایش خود آقای قالیباف به آقای هاشمی بود ولی هاشمی وی را تخریب می کرد.
یادم هست یک روز صبح خود آقای قالیباف با مهدی هاشمی تماس گرفت و گفت اگر این روند را ادامه دهید من هم اطلاعاتی که درباره فعالیت های اقتصادی شما دارم را منتشر می کنم. همین تخریب ها باعث شد آقای قالیباف در نظر سنجی ها دچار افت جدی شود وگرنه رای بالایی داشت.
از سویی آقایان محسن رضایی، محمود احمدی نژاد و احمد توکلی هم با قالیباف قرار گذاشته بودند اگر در نظر سنجی ها همچنان قالیباف در صدر بماند از طرفداران خود بخواهند که به ایشان رای دهند. حتی آقای توکلی که در ستادش بودم فعالیت هایش را تعطیل و نیروهای خود را به ستاد قالیباف فرستاد.

** البته آقای هاشمی هم مدعی بود موج تخریب های احمدی نژاد علیه وی در دور دوم شدید بود؟
سلیمی نمین: من منکر این نمی شوم اما آقای هاشمی هم همین کار را با قالیباف کرد. ولی اینها دلیل این نمی شد که آقای هاشمی نتیجه انتخاباتی که آقای خاتمی رئیس جمهورو آقای موسوی لاری وزیر کشور سلامتش را تایید کرده بودند نپذیرد. این دمل در سال 84 به وجود آمد و در سال 88 ترکید.

** این مساله انتقال قدرت بین نسل اول و دوم انقلاب فقط در مورد پست ریاست جمهوری صادق است؟
سلیمی نمین: خیر. من به آقای واعظ طبسی هم ایراد داشتم که حتی در ایام بیماری هم حاضر نشد پست خود را رها کند. به خیلی های دیگر هم همین انتقاد را دارم.

** مثلا؟
سلیمی نمین: افرادی که سالهاست از بازنشستگی شان گذشته اما پست های اجرایی را رها نمی کنند. البته منظورم فقط پست های اجرایی است. مثلا استفاده از نیروهای باتجربه و مسن در پست هایی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس خبرگان رهبری، شورای نگهبان و امثالهم نه تنها عیب نیست بلکه حسن است.
البته معتقدم در شرایط بحرانی امکان انتقال قدرت وجود ندارد. کشور ما هم چون دائما با شرایط بحرانی روبرو بوده است اولویت هایش عبور از بحران بوده نه چرخش قدرت.


انتخابات 96
** شما همیشه از جمله منتقدان ورود احمدی نژاد به انتخابات سال 96 بوده اید. حتی در مصاحبه دو هفته قبل خودتان با من نیز، منع وی از ورود به انتخابات را به درستی پیش بینی کرده و گفته بودید که حتی اگر ایشان نخواهد توصیه نظام مبنی بر عدم ورود به انتخابات را گوش کند نهادهای نظارتی مانند شورای نگهبان بر مبنای آن توصیه، وارد عمل شده و وی را رد صلاحیت می کنند؟ چرا با ورود احمدی نژاد به انتخابات مخالف بودید؟
سلیمی نمین: ببینید.همان قاعده ای که درباره هاشمی صادق است در مورد احمدی نژاد هم صدق می کند. ایشان 8 سال رئیس جمهور مملکت بوده و هر گلی که قرار بوده به سر مملکت بزند زده است. علاوه بر این با بازگشت احمدی نژاد، دوباره التهابات به جامعه برمی گردد آن هم در شرایط امروز که نیاز جدی به آرامش داریم. ما الان تبدیل به یک قدرت جدی منطقه ای شده ایم و توانمان از مرزها فراتر رفته است. هر گونه التهابی در داخل، قدرت منطقه ای ما را دچار چالش می کند.
دولتهای احمدی نژاد، خاتمی و هاشمی دولتهای پرالتهابی بودند. ما در حال حاضر نیاز به دولتی داریم که خودش التهاب را به جامعه پمپاژ نکند. این به معنای آن نیست که در داخل نظرات مختلف نداشته باشیم بلکه باید موضوعات محل اختلاف خود را به یک منازعه تبدیل نکنیم. با سابقه تنش آفرینی که از احمدی نژاد داشته ایم ورود وی به انتخاب به صلاح نیست.
.
** دولت روحانی را از این نظر چگونه می بینید؟
سلیمی نمین: واقعیت این است که روحانی تنش آفرین نیست. البته این به معنای توسعه یافتگی دولت وی نیست بلکه خصوصیت شخصی آقای روحانی این است. وی شخصیتی است که شرایط مناسب خود را در آرامش می بیند.ولی این خصلت ایشان هر دلیلی داشته باشد باز می تواند فرصت خوبی برای پیشرفت کشور باشد.

** یعنی این خصوصیت ایشان را مثبت ارزیابی می کنید؟
سلیمی نمین: قطعا


دولت یازدهم تاکنون تنش آفرین نبوده است

** چقدر ایشان به حل مسائل در پشت پرده معتقد است؟
سلیمی نمین: این را به طور قطع و با ذکر مصادیق نمی دانم. ولی طبیعی است وقتی از بیان مطالب در سطح علنی خودداری می کند راه مذاکره پشت پرده برایش باز تر است. این دولت قطعا به قوه قضائیه و مجلس مشکلاتی دارد ولی تا کنون بروز بیرونی پیدا نکرده است.
چرخش قدرت فقط در شرایط آرامش سیاسی به وجود می آید و در فضای اتهام زنی امکان آن وجود ندارد. یعنی وقتی شما به من تهمت میزنید حتی اگر قرار باشد مرا از کار بردارند نیز این کار را نمی کنند؛ چرا که وقتی در موضع اتهام شما را از قدرت خلع می کنند در واقع آنرا پذیرفته اند.
علاوه بر این آرامش به وجود آورنده شفافیت هم است؛ ولو این شفافیت گاهی علیه خود دولت یازدهم باشد. وقتی جامعه دچار بحران و به ویژه از نوع کاذب آن نی شود توجه مردم به آن جلب شده و از مسائل اساسی بازمی ماند. ولی در شرایط آرام، مردم پی مسائل مهم را می گیرند و اولویت های کشور مشخص می شود و شفافیت هم به وجود می آید.
شاهد بودیم که در همین ایام بسیاری از لغزش های اقتصادی توسط مردم فاش شده و درصدد حل آن برآمدند. حقوق های نجومی طبعا با همکاری مردم برملا شد. مردم فیش ها را از ادارات بیرون آورده و به روزنامه دادند تا منتشر شود.


قالیباف رقیب اصلی روحانی است
** رقبای اصولگرای روحانی کدامند؟ با توجه به آنچه به املاک نجومی شهرت یافت، قالیباف آیا شانسی دارد؟
سلیمی نمین: این بحثی که علیه آقای قالیباف مطرح شده تاسف بار است. این یک بداخلاقی سیاسی و حزبی است. در فیش های حقوقی نگاه حزبی حاکم نبود و حتی افرادی از ستاد اجرایی فرمان امام و شرکت های تابعه آن نیز بازخواست شده و قرار است با آنها برخورد شود. اما در مورداملاک، صرفا تخریب صورت گرفت.

** اگر این اتهامات از نظر دادگاه ثابت شود باز هم می توان اسم آنرا تخریب گذاشت؟
سلیمی نمین: خیر. نه تنها تخریب نیست بلکه خیلی خوب هم است. منتهی این شائبه ای است که در آستانه انتخابات علیه قالیباف مطرح شده و تا بخواهد جمع شود کار از کار گذشته است.
اگر راست می گویند یک پرونده علیه خود قالیباف رو کنند؟ بگویند ایشان وقتی شهردار بوده چه تخلفی داشته است. چنین چیزی را از وی ندارند. برای همین آمده اند کار یک تعاونی را به شخص قالیباف نسبت داده اند. آنهم تعاونی هایی که که قالیباف به آنها نظم داده است. تعاونی هایی که در زمان شهرداری کرباسچی هیچ نظمی نداشت. اینها که زمان کرباسچی اصلا حساب و کتاب نداشت و شهرداری هر چه می خواست بذل و بخشش می کرد.

** خب اگر چیزی وجود داشت چرا در دادگاه وی مطرح نشد؟
سلیمی نمین: قبول ندارم. کرباسچی بسیار پیچیده عمل می کرد همین طور ملک مدنی. آن موقع هیچ چیز در شهرداری مکتوب نمی شد.

** یعنی قوه قضائیه هم نمی توانست چنین چیزهایی را اثبات کند؟
سلیمی نمین: نه. همانطور که گفتم سندی وجود نداشت.

** البته ما درباره این اتهامات، حق دفاع را برای آقای کرباسچی محفوظ می دانیم. اما صحبت از نامزدهای اصولگرایان برای انتخابات آتی بود. گزینه دیگری غیر از قالیباف وجود دارد؟
سلیمی نمین: به تازگی مطلبی نوشته ام مبنی بر اینکه اصولگرایان در این زمینه ضعف های جدی دارند.
آنها باید روی گزینه رای آور اجماع کنند.

اصولگرایان کارنامه بسیار موفقی دارند

** در جایی گفته بودید جبهه پایداری برای این تشکیل شد که وجه اصولگرایان را از بین ببرد؟
سلیمی نمین: باید این را توضیح دهم. جبهه پایداری با این شعار روی کار آمد که اصولگرایان باید پالایش شوند و نیروهایی که ناخالصی دارند باید از این جبهه طرد شوند. این گروه در آستانه انتخابات مجلس نهم شکل گرفت. طبیعی است وقتی چنین گروهی در آستانه انتخابات تشکیل می شود و برخلاف ادعای اولیه مبنی بر این که لیست نخواهیم داد لیست کامل از نیروهای خودشان دادند نتیجه اش ایجاد تفرقه بین اصولگرایان است. اینها موفق هم شدند. در بین اصولگرایان افتراق ایجاد و ضربات جدی هم وارد کردند. جبهه پایداری متاثر از احمدی نژاد عمل می کرد.

** آیا اصولگرایان در صدارت 8 ساله خود بر قوه مجریه، کارنامه موفقی را از خود به جا گذاشتند که دوباره می خواهند آنرا به دست آورند؟
سلیمی نمین: به نظر من کارنامه اصولگرایان بسیار موفق بود. در دولت احمدی نژاد هم هر جا لغزش دیدند در برخورد با آن پیشقدم شدند.

** البته برخی معتقدند مقابله لازم با تخلفات دولت نهم و دهم صورت نگرفت. وقتی ایشان گفت من قانون را اجرا نمی کنم مجلس از برخورد با وی خودداری کرد؟
سلیمی نمین: این یک بحث دیگر است. اینکه آیا مجلس باید تا حد استیضاح احمدی نژاد پیش می رفت یا خیر؟ اما در قضیه کردان دیدیم که اصولگرایان وی را استیضاح و برکنار، ولی اصلاح طلبان با او معامله کردند.

** جنابعالی از منتقدان احمدی نژاد بودید. سالها پیش گفته بودید احمدی نژاد با شعار عدالتخواهی سر کار آمد ولی بعد از مدتی راه دیگری را رفت. این مطلب را در دوره نهم ریاست جمهوری گفته بودید. چرا اصولگرایان با شناختی که از احمدی نژاد پیدا کرده بودند باز در سال 88، همه تخم مرغ های خود را در سبد احمدی نژاد گذاشتند.
سلیمی نمین: نه. همه تخم مرغ های خود را در سبد احمدی نژاد نگذاشتند. بلکه دعوا و صف بندی شکل گرفت که برخی به خاطر خروج از شرایط بحرانی آن موقع تن به ریاست جمهوری وی دادند. وگرنه خود من حتی قبل از انتخابات سال 84 نیز احمدی نژاد را فرد قابل اعتمادی نمی دانستم چرا که وی قرار بود به نفع نامزد رای آورتر اصولگرایان کنار بکشد ولی این کار را نکرد.
به نظر من مشکل عده ای در سال 88 اصلا شخص احمدی نژاد نبود بلکه چرخش قدرت بود و جریانی با تمام توان نمی خواست جوانگرایی در عرصه مدیریت کشور به وجود آید یا نهادینه شود لذا کسانی که با این اراده مقابله می کردند دفاع از احمدی نژاد نبود بلکه از اصل چرخش قدرت بود.


مبارزه با فساد رسانه های قوی می خواهد

** سالهاست مبارزه با فساد اقتصادی به یک مطالبه عمومی در جامعه تبدیل شده و مقام معظم رهبری نیز بر آن تاکید فرموده اند. ارزیابی تان چیست؟
سلیمی نمین: عزم راسخی در درون نظام برای مبارزه با فساد وجود دارد اما ساختار لازم برای این کار نیست. ما نمی توانیم در غیاب رسانه های قوی ادعای مبارزه با فساد داشته باشیم. نمی توانیم بدون مشارکت مردم با فساد مبارزه کنیم. نباید مدعی باشیم که قوه قضائیه به تنهایی می تواند با فساد مقابله کند، محاکم قضایی اگر سلامت کامل هم داشته باشد که بعضا ندارد قادر به رصد فساد در سراسر کشور نیست. باید جلوی فساد را در بدو شکل گیری اش گرفت چرا که وقتی افراد زیادی را آلوده کرد حتی اگر با آن مقابله کنیم چندان فایده ای ندارد. چرا که افراد به آلوده خواری عادت کرده اند و برگرداندن آنها به حالت اول، تقریبا ممکن نیست. با شرایطی که می بینم توفیق زیادی در مقابله با فساد نخواهیم داشت مگر اینکه همه عواملی را که برای پیشگیری و برخورد با فساد است را یکجا داشته باشیم.

** مانند چه؟
سلیمی نمین: امر به معروف و نهی از منکر در جامعه به جد ضعیف شده است. نهادهای مدنی رمقی ندارند در حالی که اگر رسانه ها و احزاب اگر فعالانه در صحنه سیاست و اقتصاد شرکت کنند و بر مسائل اشراف داشته باشند جلوی بسیاری از مفاسد گرفته می شود.
به طور مثال الان دولت دهم کنار رفته و دولت یازدهم سرکار است. طبیعی است که دولت دهم همپای این دولت وزیر داشت . این وزیرها چون بر مکانیسم های کار وزارت خانه خود اشراف دارند می توانند سریع تر از بقیه، لغزش های وزرای جدید را درک کرده و جلوی برخی ضعف ها را در همان ابتدا بگیرند.
مثلا وزیر کشاورزی بیاید وزارت کشاورزی دولت روحانی را رصد کند.


نامه های محرمانه زیادی نوشته ام

** شما ظاهرا علاقه زیادی به نوشتن نامه های سرگشاده دارید؟
سلیمی نمین: خیر. علاقه زیادی به نوشتن نامه های محرمانه دارم.

** البته ما فقط نامه های سرگشاده تان را می بینیم؟!
سلیمی نمین: بله. من چندین نامه محرمانه به روحانی، احمدی نژاد، خاتمی و هاشمی نوشته ام.

** پاسخی هم دریافت کردید؟
سلیمی نمین: دولتهای هاشمی و خاتمی به نامه هایم توجه می کردند. اما در دولت احمدی نژاد و روحانی هیچ جوابی دریافت نکردم. یادم هست وقتی به هاشمی نامه می نوشتم حتی رئیس دفتر ایشان به من زنگ می زد و با هم درباره نامه حرف می زنیم و تبادل نظر می کردیم.


مرتضوی بلیه ای برای کشور است

** در مورد نامه اخیر آقای سعید مرتضوی نظری دارید؟
سلیمی نمین: آنرا نخوانده ام اما همیشه آقای مرتضوی را آفت و بلیه ای برای کشور می دانستم و می دانم. ایشان در عدم سلامت کشور نقش بسیار پررنگی داشت.
وی اهل معامله بود. یک مدتی در خدمت هاشمی بود مدتی در خدمت احمدی نژاد. ما به ازایش را هم دریافت کرده است. هیچ جریان سیاسی در کشور نمی تواند خود را مبری از معامله با مرتضوی بداند. بیشترین خطاهای دانشگاه آزاد را همین مرتضوی ماله کشی کرد؛ از فروش سوالات کنکور علوم پزشکی گرفته تا غصب زمین های مردم. مرتضوی از جمله افرادی است که مبنا و ریشه ندارد و حاضر است هر کاری را در چارچوب معامله گری انجام دهد.


روزنامه نگاری آلوده شده است

** وضعیت روزنامه نگاری کشور را چطور می بینید؟
سلیمی نمین: آن را اصلا خرسند و راضی کننده و متناسب با یک انقلاب عظیم نمی دانم.
من از دهه اول انقلاب روزنامه نگاری را در روزنامه کیهان شروع کردم. آن ایام، از روند تغییرات بسیار خوشحال بودم. ما کسانی بودیم که مقالات تحقیقی و پژوهشی را می نوشتیم که یک صفحه روزنامه را به خود اختصاص می داد. این کار تا آن موقع کم نظیر بود چرا که پیش از آن عمدتا مقالات نشریات از رسانه های بین المللی به فارسی ترجمه و منتشر می شد و تولید داخل بسیار کم بود. همان مرعوبیتی که در صنعت، اقتصاد و سیاست ما وجود داشت بر رسانه های ما نیز حاکم بود و جرات ابراز وجود در مقابل رسانه های مطرح جهان وجود نداشت.
من مسئول بخش خاورمیانه روزنامه کیهان بودم و از سال 62 مدیر مسئول کیهان هوایی شدم. تا سال 64 هم اسمی از ما نبود چرا که اصلا رسم نبود کسی نامش را پای مطلبش بنویسد. البته نه اینکه خودمان تمایلی نداشتیم بلکه هویت و شانیت پیدا کردن روزنامه نگاران باب نبود.
آن موقع افراد با علاقه سراغ کار رسانه ای می آمدند و چون آنرا نوعی انجام وظیفه در قبال مردم می دانستند از نظر روحی نیز ارضاء می شدند. ما هم می دانستیم عمرمان تلف نمی شود چرا که می خواهیم آگاهی مردم را بالا بریم و از طرفی، سعه صدر مسئولین را هم افزایش دهیم.

**الان با شاخصه های خودتان، وضع را چطور می بینید؟
سلیمی نمین: آفات زیادی گریبان روزنامه نگاری کشور را گرفته است. یکی از آنها آلوده شدن برخی اهالی رسانه به رشوه هایی است که سازمان ها به آنها می دهند.
دیگری نگاه برخی مدیران رسانه به رسانه خود، به عنوان یک ابزار قدرت و اعمال نفوذ در جهت خواسته های شخصی است.
آفت دیگر حزبی شدن روزنامه هاست.
مشکل بعدی، نگاه قوه قضائیه به رسانه هاست که به آنها به چشم رقیب نگاه می کند نه عامل کمک کننده ای برای اشراف بر آنچه در سطح و عمق جامعه می گذرد.
معضل بعدی نگاه تنگ نظرانه برخی سیاستمداران به رسانه هاست که آنها را موی دماغ خود می دانند.
مساله منفی دیگر هم فساد اخلاقی است که در برخی رسانه ها وجود دارد.

** مرادتان از این رشوه ای که مدعی پرداخت آن توسط دستگاهها به روزنامه نگاران هستید چیست؟
سلیمی نمین: این مساله از اواخر دهه 60 آغاز شد، یعتی وقتی که رسانه ها در کشور قدرت گرفتند و توانستند بر تصمیم سازی های کلان کشور تاثیر بگذارند.
برخی دولتمردان برای مقابله با قدرت رسانه ها، راه مستقیم و بعضی طریق غیرمستقیم را پیش گرفتند.
برخورد غیرمستقیم، از اعطای سکه های بهار آزادی و سایر تسهیلات به خبرنگاران توسط دستگاههای دولتی شروع شد. روابط عمومی سازمان ها سعی کردند با دادن این به اصطلاح هدیه ها، خبرنگاران را به خدمت خود درآورند. البته آن موقع خبرنگاران به ما می گفتند که فلان وزارتخانه به ما سکه داده است و آنرا تحویل مدیر می دادند.

** و مدیر با سکه چکار می کرد؟
سلیمی نمین: ما آن را بین همه خبرنگاران به طور مساوی پخش می کردیم. یعنی هدایایی را که به خبرنگاران می دادند یا برای خود من می آوردند را جمع کرده و در روزی مشخص بین همه خبرنگاران تقسیم می کردیم که به هر کس یک هدیه می رسید.
اما به تدریج سازمانها حرفه ای تر شدند. وزارتخانه ها قراردادهایی با برخی رسانه ها می بستند تا آنها اخبارشان را تنظیم و منعکس کنند در حالی که خود واحد روابط عمومی داشتند. در اصل ارتباطات ناسالمی بین مدیران سازمان ها و رسانه ها به وجود آمده بود.آنچه در این قراردادها مستتر بود؛ گرفتن قدرت انتقاد از رسانه ها و چشم پوشی از نقاط ضعف و نحوه عملکرد سازمان ها بود. البته الان از این هم فراتر رفته و مشکلات بزرگی را ایجاد کرده است.

** چه مشکلاتی؟
سلیمی نمین: این کار یک تناقض در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایجاد کرد. نظام سیاسی به واسطه وزارت ارشاد به رسانه ها یارانه می داد تا احتیاج مالی چندانی نداشته باشند و مستقل، مسئول و هوشیارانه انتقاد کنند و جلوی لغزش ها را بگیرند. اما از سویی دیگر روابط عمومی سازمان ها از بودجه عمومی کشور هزینه کرده و با خریدن رسانه ها، هدف اول را خنثی می کرد. یعنی مطبوعات هم یارانه دولتی می گرفتند و هم از سازمان های دولتی برای انتقاد نکردن از آنها، پول می گرفتند و این فساد بزرگی بود.
بعضی دلسوزین همان موقع این تناقض را به مسئولین گوشزد کردند ولی عنایتی نشد و روابط عمومی ها، آلوده کردن مطبوعات و رسانه ها را هنر خود می دانستند. اما کار در همین سطح باقی نماند و به مرور همه کانون های قدرت و ثروت به سمت تاسیس رسانه برای خود رفتند که خود یک آسیب جدی دیگر است.

**وضع تشکل های صنفی را چطور ارزیابی می کنید؟
سلیمی نمین: ما می دانستیم قبل از انقلاب چه آلودگی هایی در رسانه ها وجود داشت. برای چاپ مطلب یک دختر خانم، از وی سوء استفاده غیر اخلاقی می کردند یا پول می گرفتند و مطلبی را برای کسی می نوشتند و به نام وی انتشار می دادند. ما می خواستیم بعد از انقلاب این مفاسد دیگر نباشد.
آنچه مسلم است رسانه ها برای اصلاح خود نیاز به تشکیلات دارند تا آفاتش را برطرف و استانداردهای کار را حفظ کند. وجود تشکیلات صنفی هم می توانست مدافع خوبی برای رسانه ها در مقابل قدرت های بیرون سازمان باشد؛ هم نظارتی بر داخل داشته باشد و جلوی برخی آفات را بگیرد.
ما دو انجمن صنفی روزنامه نگاران و انجمن روزنامه نگاران مسلمان را در کشور داشته ایم. اما در اولین انتخابات انجمن صنفی روزنامه نگاران، متاسفانه دوستانی سر کار آمدند که می خواستند این تشکل را به صورت یک حزب درآوردند. آنها به خصوص در انتخابات دوم این انجمن، توانستند کنترل کامل آنجا را در دست بگیرند. همین باعث ورود ضربات اساسی به این انجمن شد، چرا که بیشتر به صورت ارگان یک حزب درآمده بود تا یک تشکل صنفی.
به همین خاطر من و آقای دعایی روزنامه اطلاعات و مدیر چند روزنامه دیگر، سعی کردیم تشکیلاتی را ایجاد کنیم که دغدغه اش کار صنفی باشد نه سیاسی و حزبی. انجمن روزنامه نگاران مسلمان بر همین پایه تاسیس شد و من اولین دبیر کل و عضو هیات موسس آن بودم. البته بعد از آن چون مشغله ام زیاد شد دیگر در انتخابات این انجمن شرکت نکردم.
اما در کل باید بگویم؛ متاسفانه تشکل های صنفی روزنامه نگاری در ایران جدی گرفته نشدند. در سفری که به پاکستان داشتم تشکل صنفی های آنجا را قوی دیدم. این تشکل روزنامه نگاران آنجا را صاحب هویت کرده است. ضمن اینکه میزان آزادی مطبوعات آنجا هم بالاست. مردم نیز از مطبوعات استقبال می کنند. علیرغم فقر شدید مردم آنجا وقتی یک نفر روزنامه می خرد 10 نفر دور وی جمع می شوند تا او روزنامه را برایشان بخواند.
اما الان تشکلی که صرفا از حقوق نوشتن و روزنامه نگاران دفاع کند را نداریم.

گفت و گو از: ناصر غضنفری
انتشار دهنده: کتایون لامع زاده

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها