احمد خرم :
روحانی به رای اصلاحطلبان نیازمند است
ساعت24-شش ماه تا آغاز رقابت ریاستجمهوری ۹۶ زمان باقی است. اصلاحطلبان برای کاندیداتوری حسن روحانی به اجماع رسیدهاند اما اصولگرایان به تازگی بعد از نهی احمدینژاد تحرکاتی را برای به رسیدن به وحدت آغاز کردهاند.
چه دلیلی برای حمایت اصلاحات از روحانی وجود دارد و آیا این مساله ناشی از عدم وجود گزینه رایآور است یا اینکه روحانی ثابت کرد که یک رئیسجمهور قابل دفاع و مقبولی است؟
اصلاحطلبان باید مانند انتخابات سال ۹۲ که بدون هیچ انتظاری تنها به خاطر منافع ملی از روحانی حمایت کردند درانتخابات ۹۶نیز از رئیس دولت یازدهم بدون هیچ چشمداشتی حمایت کنند. درانتخابات سال۹۲ رئیس دولت اصلاحات ازدکترعارف درخواست کرد که انصراف دهد و آقای روحانی با اجماع اصلاحطلبان روبهرو شود تا رای بدنه اجتماعی اصلاحات مانند سال ۸۴ بین چند نامزد اصلاحطلب پراکنده نشود. اصلاحطلبان تجربه تلخ انتخابات ۸۴ را فراموش نمیکنند. در آن دوره رای جریان اصلاحات میان چهارکاندیدای اصلاحطلب یعنی آیت ا... هاشمی، کروبی، معین و مهرعلیزاده تقسیم شد. بنابراین اگر مجموع رای این چهار نامزد اصلاحطلب در انتخابات ریاستجمهوری ۸۴ به یک کاندیدای اصلاحطلب داده میشد در همان مرحله اول، انتخابات تمام شده تلقی میشد و کشور ناگزیر به تحمل این همه مصیبت در ۸ سال نبود. تجربه سال ۸۴ یک تجربه تاریخی برای اصلاحات است که اگر بر روی یک کاندیدا اجماع نشود و از مصالح جناحی و طیفی عبور نگردد به ناچار باز هم باید شاهد وجود فردی درکشور باشیم که کشور را ۲۰ سال به عقب ببرد. در نتیجه با توجه به دستاوردهای دولت در سه سال گذشته در حوزه بینالملل، اقتصاد و سیاست، اصلاحطلبان مجددا در انتخابات سال ۹۶ از روحانی حمایت خواهند کرد. ضمن اینکه روحانی هم به این حمایت برای پیروزی در سال۹۶ نیازمند است.
اصلاحطلبان چنین بیان میکنند که به روحانی در سال آینده رای خواهند داد تا تاریخ تکرار نشود، منظورتان از عدم تکرار تاریخ عملکرد احمدینژاد است یا انتخابات ۸۴ و شکست اصلاحات در آن انتخابات؟
در حقیقت شکست اصلاحات درانتخابات ۸۴ و سپس ریاستجمهوری فردی که برخلاف مطالبات عمومی حرکت کرد و نتوانست انتظارات کشور و یک ملت را آن طور که باید محقق سازد علت این تاکید است. برای نمونه درآمد دولت در آن ۸ سال ۹۵۰ میلیارد دلار از محل فروش نفت خام و فروش فرآوردههای پتروشیمی بود اما همه این درآمدهای چند میلیاردی معلوم نیست صرف چه مسائلی شده است تا آنجا که طی ماههای اخیر معاون اول رئیس جمهور آقای جهانگیری اعلام کرد که ۲۱۰ میلیارد دلار از درآمدهای ارزی مشخص نیست درکجا به مصرف رسید، در حالی که با این پول حتی اقدامات عمرانی و زیر ساختی هم صورت نگرفته است. درحقیقت با برخی اقدامات قانونگریزانه احمدینژاد انضباط پولی و مالی در کشور در آن زمان کاملا بههم ریخت. نظام پولی و مالی، نظام تعامل با جهان و ابعاد دیگر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در کشور دچار آسیب شد. بنابراین باید به روحانی حق داد که نتوانست همه اهداف و برنامههای خود را تحقق ببخشد. زیرا وی در این مدت سه سال ناگزیر به برقراری نظم و قانون در نظام پولی، بانکی و تعامل بینالمللی و... بود. حتی هیچ کس نمیداند ۳۸ هزار میلیارد تومان از محل درآمد طرحهای زود بازده درکجا و صرف چه مسائلی شده است. به عنوان مثال در سال ۹۲ قبل از اتمام ریاستجمهوری احمدینژاد با من تماس گرفته شد که رئیسجمهور از شما خواستند یکی از اعضای تیم اجرایی ایشان باشید. پس از آن با پوشهای که محتوای آن شامل برنامه بهرهبرداری از یک واحد صنعتی به علاوه تسهیلات وام ۸۰ میلیارد تومانی و یک سوله چند هکتاری بود به سراغم آمدند. فرستادههای احمدینژاد گفتند ۵۰۰ میلیون تومان از این ۸۰ میلیارد تومان را میتوانید در شهرک شمسآباد زمین بخرید. ۵۰۰میلون تومان را هم سوله بخرید و یک میلیارد از آن را صرف خرید ابزارآلات کنید و بعد از آن به قیمت ده برابری که خرج کردید میتوانید آن را بفروشید.
درمقابل پیشنهاد احمدینژاد چه پاسخی دادید؟
در پاسخ به آنها گفتم من نمیتوانم با بخش خصوصی کار کنم و اهل این مسائل نیستم. در حقیقت پیشنهاد فرستادههای احمدینژاد را رد کردم. بنابراین اگر قرار بر این باشد که تخلفات دولت دهم یکی پس از دیگری بازگو شود به یک مثنوی هفتاد من تبدیل میشود. به همین دلیل میگویم برای آنکه تاریخ تکرار نشود به فردی که مصالح و منافع ملی را همواره درنظر میگیرد و در راستای مطالبات اصلاحطلبی حرکت میکند رای میدهیم. لذا روحانی مطلوب اصلاحطلبان است؛ همانطور که در این سه سال نیز ثابت کرد که در راستای مطالبات اصلاحات ومنافع ملی حرکت میکند.
در این صورت روحانی در انتخابات ۹۶ چه شعارهایی را باید مدنظر قرا دهد؟
از همان سال ۹۱ که تبعات گرانی ارز و دلار گریبان فرد فرد جامعه را گرفت، کشور دچاریک بیماری اقتصادی یا به تعبیری دچار بیماری هلندی یعنی تورم سنگین همراه با رکود بسیار سخت شد. درباره کاهش تنشهای بینالمللی روحانی قبلا گفته بود که بهشدت به دنبال تنش زدایی است. افرادی که تنش زایی میکنند تنها به منافع فردی و حزبی خود میاندیشند. شعاردیگری که روحانی باید درانتخابات ۹۶ مدنظر قرار دهد شعار خروج از رکود است. ریشه رکود دربد عمل کردن هدفمندسازی یارانههاست. درحقیقت این مساله به رکود انجامید و باعث شد که کشور نتواند در حوزه اقتصادی پاسخگوی مردم باشد. ۱۸ میلیون نفر در کشور مستحق دریافت یارانه بودند اما یارانهها حتی به اقشار ثروتمند و توانمند جامعه هم تعلق میگرفت. قیمت بالای ارز منجر به کاهش سرمایه در گردش و افت تولید شده بود یعنی سرمایه در گردش متناسب با دلار ۳هزار تومانی منجر به کاهش تولید در کشور شده بود. همانطور وقتی که آمریکا دچار رکود شد در۶ ماه نخست سال ۸۵ حدود سه هزار و هفتصد میلیارد دلار کم آورد که سه هزار میلیارد دلار آن را از چین قرض گرفت و سپس آن را به واحدهای صنعتی و سیستم بانکی تزریق کرد. در نهایت توانست آنها را سر پا نگاه دارد. شرکتهای تولیدی و خدماتی مانند شرکتهای پیمانکاری دچارآسیب شدند. بعد از ۶ سال اوراق خزانه بابت اقدامات پیمانکاری ارائه میشود که به این اوراق سود سر رسید داده نمیشود. سود دریافت اوراق مشارکت خزانه را میدهند یعنی ۲۰ درصد سود میدهند تا آن را به پول نقد تبدیل کنند. راه خروج از رکود در راس وعدههای روحانی در تعامل جهانی است. این مورد باید جزو شعارهای دولت در انتخابات ۹۶ باشد. کاهش تورم باید از شعارهای اصلی دولت خارج شود، اگر تورم ۵/۹ به تورم ۱۵درصد میرسید چه اتفاقی میافتاد. در حالی که از همان ابتدای انقلاب تاکنون حجم تورم میان ۱۵ تا ۲۰ درصد بود، با وجود اینکه مردم انتظار کاهش تورم را نیز داشتند اما باز هم تحمل میکردند. بیکاری جوانان فارغالتحصیل قابل تحمل نیست. امروز در هر خانهای یک یا دو فارغالتحصیل وجود دارد. در حالی که بخش خصوصی دو سوم از نیروهای خود را اخراج کرده است. بنابراین اگر دولت تورم ۵/۹ درصد را به ۱۵ درصد برساند تحولی در وضعیت رکود نیز ایجاد خواهد شد. زیرا نرخ تورم ۹ درصد به قیمت رکود سنگین تمام شده است. بنابراین رکود سنگین فعلی باید هدف ارزیابی روحانی درسال ۹۶ قرار بگیرد.
بر چه اساسی معتقدید روحانی برای حل مشکل رکود باید نرخ تورم را به ۱۵درصد برساند؟
یکی از راهکارهای اصلی خروج از رکود رساندن نرخ تورم به ۱۵ درصد است. در نتیجه اگر سه یا چهار درصد به نرخ تورم اضافه شود، رکود به سوی رونق حرکت خواهد کرد. بهطور مثال یکی از این راهها برای خروج از رکود کاهش مالیات است. در سال جاری مالیات ۲۵ تا ۳۰ درصد افزایش پیدا کرده است و این تورم زاست. افزایش مالیات ضد رکود است و کمترین آسیب را به تورم وارد میکند. در نتیجه باید به سوی درآمدهای مالیاتی حرکت کرد. این درآمدها موجب میشود از وابستگی به نفت بیرون آمده و اقتصاد شفافی داشته باشیم.
اگر بپذیریم که رای روحانی از اصلاح طلبان است علت تمایل بیشتر وی به سمت اصولگراها چیست؟ و این مساله رای روحانی را از سوی اصلاحات با خطر روبه رو نمیسازد؟
رای سازمانی روحانی اساسا و بیشتر از سوی اصلاحات و بدنه اجتماعی اصلاحطلبان است. در انتخابات ۹۲ حتی ۲۰ درصد از اصولگراها هم به روحانی رای ندادند. روحانی و اعضای حزب اعتدال و توسعه پس از انتخابات دچار یک تحلیل اشتباه شدند، زیرا تصور آنها بر این بود که ۹۰ درصد از جریانهایی که به روحانی رای دادند افرادی بودند که اعتدال و توسعه را قبول داشتند در حالی که اینگونه نیست. اما برعکس رای اصلاحات ۴ برابر رای اصولگرایان به روحانی بود. برای اثبات این مساله میتوان به انتخابات ریاستجمهوری ۷۸ مراجعه کرد. در آن انتخابات با وجود فشارهای سنگینی که وجود داشت، برنده انتخابات در مجموع ۷۰ تا ۷۱ درصد رای کسب کرد. اما در دور نهم مردم خواستار تغییر بودند به این معنی که در دو دوره نهم و دهم شرایط تغییر کرد. در دوره هشتم ریاست جمهوری به این دلیل که فضای سیاسی جامعه تغییر کرده بود اصحاب رسانه و نخبگان جامعه فرصت سخن گفتن پیدا کردند. روند اقتصادی در دوره رئیس دولت اصلاحات به هیچوجه قابل قیاس با دولت نهم، دهم و یازدهم نیست. مردم از شرایط در آن دوره بسیار رضایت خاطر داشتند و هیچگاه دولت فعلی نمیتواند آن سطح از رضایت مردم را برای خود به وجود آورد. البته نکته مهمی را نباید فراموش کرد، جریان اصلاحات در آن سالها دچار غرور شد که درانتخابات سال ۸۴ خودرا نشان داد. اگر این غرور نبود قطعا ریاست جمهوری سال ۸۴ هم به اصلاحات تعلق میگرفت. بنابراین روحانی وحزب حامی وی باید بپذیرند که نقش و آرای بدنه اجتماعی اصلاحات بود که موجب شد روحانی رای آورد. باز هم با اطمینان میگویم اگر رئیس دولت اصلاحات آن نامه را برای آقای عارف نمینوشت روحانی به دور دوم رفته و در نهایت رای نمیآورد. سرنوشت کشور یکبار دیگر همان سرنوشتی میشد که در دوران احمدینژاد جامعه را به فلاکت کشانده بود. امروز نباید کشور دچار سرنوشتی باشد که حتی فاصله طبقاتی میان اکثریت قشر متوسط جامعه با قشر ضعیف جامعه بیداد کند. در یک کلام باید گفت که حزب حامی روحانی هیچگاه بدنه اجتماعی نداشته و ندارد. آنها به خود مغرورنشوند و اشتباه اصلاحطلبان را در انتخابات۹۶ تکرار نکنند. هر چند جایگاه آنها در میان مردم قابل مقایسه با جایگاه اصلاحطلبان نیست.
همه میدانند که روحانی هر چه دارد از حمایت اصلاحات و بدنه اجتماعی این جریان است، اما چرا روحانی نمیخواهد این واقعیت را بپذیرد؟
روحانی نگرانیهای زیادی دارد و زیر فشار شدید مخالفان است. افرادی مانند نادران، توکلی، باهنر واحمدینژاد مشغول جمعآوری نقاط ضعف دولت هستند. آنها منتظرند تا در بزنگاه بگویند روحانی در فلان مورد خوب عمل نکرده است. در حالی که آنها به ریشه نمیپردازند که اساسا مشکل را چه کسی ایجاد کرده است. وقتی حجم پول در گردش ۶۷ هزار میلیارد تومان در پایان دولت احمدینژاد به بیش از ۵۴۰ هزار میلیارد تومان رسید کسی اعتراض نکرد. چرا که در آن زمان احمدینژاد منابع مالی را بیجهت توزیع کرد، درحالی که باید بخشی از این منابع را صرف تولید میکرد. زیرا اگر به حجم نقدینگی افزوده گردد منجر به کاهش تورم نمیشود. اما سوال اینجاست اصولگراهایی که امروز به هر بهانهای از دولت روحانی انتقاد میکنند، با وجود اینکه احمدینژاد را میشناختند چرا از او حمایت کردند؟ نه تنها در انتخابات۸۴ و ۸۸ بلکه حتی در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد با وجود اینکه عملکرد منفی او را میدیدند اما باز هم از احمدینژاد حمایت میکردند. در اواخر آن دولت مساله حمایت علنی از وی به سکوت تبدیل شد آنها با وجود اینکه میدیدند منابع کشور تخریب شده است اما باز هم سکوت کردند. اکنون لب به انتقاد گشودند، این همان برخوردهای ناجوانمردانهای است که اصولگراها از همان ابتدای انقلاب تاکنون نسبت به اصلاحطلبان داشتند.
آیا روحانی به دلیل عدم وجود رقیب رای خواهد آورد یا نه برعکس رضایت مردم از عملکرد او، وی را پیروز انتخابات سال۹۶ خواهد کرد؟
روحانی برای انتخابات سال ۹۶ بدون تردید رقیب خواهد داشت. اصولگراها در حال حاضر سه کاندیدا برای ریاستجمهوری سال ۹۶ در نظر دارند. آنها برای انتخابات آتی روی کاندیداتوری باهنر، نادران و توکلی برنامهریزی کردهاند و در زمان لازم یکی از این افراد را معرفی خواهند کرد.
اما آقای باهنر بارها گفت که در انتخابات کاندیدا نمیشود؟
اصولگراها در تلاشند تا او را برای کاندیداتوری در انتخابات به میدان رقابت بکشانند. ادعای باهنر مبنی برعدم شرکت در انتخابات مانند کسانی است که میگویند ما برنامهای برای انتخابات نداریم اما برای ثبت نام یکباره اقدام میکنند. باهنر، توکلی و نادران با جمعآوری نقاط ضعف دولت سعی دارند تا انتخابات ۹۶ را به نحوی مهندسی کنند. آنها با دامن زدن به مساله رکود در رسانهها سعی در بزرگ کردن نقاظ ضعف دولت دارند. آنها از تکنیک و روشهایی مانند تخریب که به منافع فردی و جناحی توجه دارد بهره میبرند. اگرچه عدهای از اصولگراها دلسوز کشور بوده و به دنبال سازندگی هستند، عدهای از این جریان در مقابل به دنبال تخریب هستند.
باهنر قبلا اشاره کرد که روحانی در صورتی که مشکل رکود را حل نکند انتخاب وی به مرحله دوم کشیده خواهد شد و در این صورت رای حداکثری را برای ریاستجمهوری کسب نخواهد کرد. بر چه اساسی باهنر میگوید روحانی به مرحله دوم کشیده میشود؟
اگر تصمیمات جدی گرفته نشود و خروج از رکود تحقق پیدا نکند در این صورت نیز بعید به نظر نمیرسد که انتخابات دو مرحلهای شده و روحانی به دور دوم کشیده شود. گرچه این قبیل از اظهارات به نحوی بحرانسازی وافزایش انتظارات مردم نیستند اما به هر روی روحانی باید دست به تمهیدات و اصلاحاتی بزند، درغیر این صورت شانس او برای رای آوری کاهش خواهد یافت. اما در کنار همه این مسائل باهنر و سایر دوستان اصولگرای او باید بدانند که جریان اصلاحات و بدنه اجتماعی اصلاحطلبان تمام قد از روحانی حمایت خواهند کرد و روحانی را بهترین و اصلحترین کاندیدا برای دور دوازدهم ریاستجمهوری میدانند.
نسبت به پیروزی روحانی تا چه اندازه مطمئن هستید؟
همه چز بستگی به ماههای باقیمانده دولت و عملکرد روحانی دارد. زیرا تیم اقتصادی روحانی چندان مطلوب عمل نکرده است.
ایراد کار کجاست؟
مدیران روحانی در حوزه اقتصادی افراد تصمیمگیری نیستند. زیرا در شرایطی که دولت تحت فشار است نباید فرصت را سوزاند، باید سریع تصمیم گرفت. در حالی که رئیس دولت اصلاحات به وزرای خود اختیار تام داده بود که هر تصمیمی بگیرند تصمیم خود وی است. هر حوزهای که توانایی حل مشکل یا بحرانی را داشت وی از آن حوزه حمایت میکرد اما اکنون که برخوردهایی از سوی جناح تندرو صورت میگیرد، دولت کمی با احتیاط رفتار میکند. اما به هر حال دولت ناگزیر به تصمیمگیری سریع و ترمیم تیم اقتصادی خود است.
برخی از احزاب اصلاحطلب به دنبال سنگاندازی در انتخابات شورای شهرهستند.
انتخابات شورای شهر سکویی برای ورود به مجلس و دولت است. منظور از دولت یعنی فرمانداریها، استانداریها و... . زیرا در شورای شهر اعضا توسط مردم شناخته میشوند و این خود نیز پایگاهی برای رسیدن به مجلس شورای اسلامی است. از این منظرشورای شهر یک پایگاه سیاسی و اجتماعی تلقی میشود. در نتیجه برخی از احزاب به دنبال سهم بیشتری در انتخابات شورای شهر هستند.
این نگرانی از سوی بزرگان اصلاحات وجود ندارد که ارائه چند لیست منجر به عدم رای اصلاحات در انتخابات شورای شهر شود؟
گمان میبرم که اصلاحطلبان به یک لیست واحد خواهند رسید و اگر در انتخابات شورای شهر با رد صلاحیتهای گسترده روبهرو نشویم، اصلاح طلبان حداکثر رای را کسب خواهند کرد.
آرمان
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.