رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 210711

جوانان ایرانی و حسرتی که روز به روزبزرگ‌تر می‌شود

کلوچه‌های کوچک و دهان‌های باز

ساعت ۲۴- کودکان ایرانی که ۴۰-۵۰ سال پبش زندگی می‌کردند برای سرگرم کردن خود لازم نبود به خود و خانواده فشار چندانی واردکنند. آنها در کوچه‌ها و خیابان‌ها با کمترین امکانات سرگرم می‌شدند و شاد و خرسند هم بودند. اما کودکان ایرانی که در این مرز و بوم زاد ورشد می‌کنند برای سرگرم شدن نیازمند استفاده از انواع وسایل الکترونیک دارند والبته برای خرید آنها باید پول داد و بخش قابل توجهی از آنها نیز باید از طریق واردات تامین شود.

كلوچه
dir="RTL">با توجه به این مساله می‌توان نکات دیگری را در همین چارچوب یادآور شد. از جمله اینکه جوانان ایرانی دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ را تصور کرد که با تحصیلات حتی پایین راهی بازار کار می‌شدند و با توجه به رشد صنعت و اقتصاد در جایی برای خود شغل پیدا می‌کردند. اما اکنون جوانان ایرانی حتی با تحصیلات عالی در سطح کارشناسی ارشد نیز نمی‌توانند به سادگی شغل پیدا کنند و البته همان نیازها را دارند. جوان ایرانی شغل می‌خواهد، خانواده می‌خواهد، تمایل دارد تفریح کند و به خارج از کشور برود و لباس خوب بپوشد، اما خواسته‌های حداقلی هم به سرعت برطرف نمی‌شود و عصیان درونی پیدا می‌کند.

رشد روزافزون میل به زندگی فردی در میان جوانان، ناتوانی پدران و مادرانی که دیگر نمی‌توانند همانند گذشته دست فرزندان را گرفته و آنها را در درآمدهای نزولی سهیم کنند، چهره‌ای عجیب به جامعه ایرانی بخشیده است که باید چشم‌ها را باز کرد و دید. از طرف دیگر اما جامعه ایرانی در تبدیل ثروت‌های طبیعی به درآمد ناتوان است و نمی‌تواند نفت و گاز و سنگ آهن و مس خود را در بازارهای جهانی بفروشد چون رقبای نیرومندی وجود دارند. اگر تولید ناخالص داخلی را به مثابه شاخص جهانی قابل قبول برای اندازه‌گیری سطح رفاه مادی مورد توجه قرار دهیم خواهیم دید که از ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۲ به مدت ۱۰ سال، هرگز این شاخص نسبت به آنچه در دیگر جامعه‌ها جریان دارد، عدد قابل قبولی نیست.

روند کاهنده نرخ رشد تولید ناخالص داخلی از ۷.۷ درصد در سال ۱۳۸۶ به ۶ دهم درصد در سال ۱۳۸۷ یعنی اینکه سقوط رخ داده است و کاهش عجیب رشد این شاخص از ۴.۳ درصد در سال ۱۳۹۰ به منفی ۶.۸ درصد یعنی سقوط دوباره. کارشناسان برآورد کرده‌اند در بهترین حالت شاید اگر رشدهای این شاخص مناسب باشد تا چند سال دیگر سطح رفاه جامعه (درآمد سرانه) به سال ۱۳۸۰ برگردد. یعنی کلوچه ایرانی‌ها کوچک‌تر شده است. اما دهان‌های آنها بازتر.

به گزارش ساعت 24، کودکان وجوانان ایرانی از راه اینترنت می‌بینند در دیگر کشورها وضع چگونه است و حسرت می‌خورند و می‌خواهند کلوچه‌ها بزرگ‌تر شود. چگونه می‌توان کلوچه را بزرگ کرد؟ واقعیت این است که در دهه‌های اخیر هر جامعه‌ای که توانسته است مرزهای فقر و تهیدستی را پشت سر بگذارد به اقیانوس جهان وصل شده است و از خوانگسترده منابع و امکانات دنیای امروز با همه کژی و کاستی‌هایش استفاده کرده است، ایران نیز باید همین کار را انجام دهد. کلوچه بزرگ را می‌تواند از دنیای بزرگ به دست آورد، اما راهش این است که سازگاری پیشه کرد و تاجایی که به جان و ذهن آسیب نمی‌رسد از مسیر بردباری به درون دنیای امروز نقب زد. می‌توان کلوچه‌های کوچک را پذیرفت و زندگی را کوچک دید اما جا انداختن این آرمان نیروی زیادی می‌خواهد وباید شماری از مسایل حل شود. وقتی هزاران جوان تحصیلکرده ایرانی می‌بینند جوانی به سن و سال خودشان تنها به این دلیل که خود یا خانواده شان رانت اطلاعاتی از نرخ ارز داشته و توانسته‌اند از این نردبان بالا بروند چگونه می‌توانند کلوچه‌های کوچک خود را گاز بزنند؟

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها