رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 252740

بررسی وضعیت اقتصادی شاغلان

ساعت ۲۴- سید پیمان احمدی، کارشناس آمار اقتصادی در گفت‌وگویی به بررسی وضعیت شاغلان کشور پرداخت. مشروح گفت‌وگوی پیمان احمدی به شرح زیر است:

شاغلان
dir="RTL" style="text-align:justify">آیا محسوب کردن یک ساعت کار به عنوان شاغل، در طرح آماری نیروی کارمرکز آمار، زمان معقول و مناسبی است؟

سوال شما از دو منظرِ معیشت و اقتصاد رفاه، و آمار اقتصادی و طرح آماری نیروی کار کشور، قابل بحث است در مورد اول، بحث این است که آیا با یک ساعت کار، معیشت خانوار یا فرد مرتفع خواهد شد؟ که سوال بسیار بجا از نظر رفاه اقتصادی محسوب می‌شود، اما ناظر به طرح‌های آماری نیست . این موضوع بحثی است که ابتدا باید در نهادهای دیگری (غیر آماری) مشخص شود چند ساعت کار، به عنوان شاغل محسوب شود تا مراکز آماری کمتر از آن ساعت را به عنوان بیکاری تلقی نمایند. چند ساعت کار هم اکنون در کشور می‌تواند حداقل معیشت یک خانوار را مرتفع نماید و کدام نهاد مسئولیت ارایه چنین ساعت کاری را به عهده دارد؟

به طور کلی آیا می‌توان مشخص کرد با چند ساعت کار حداقل معیشت افراد فراهم می‌شود و سپس بعد از ارایه آن به مراکز آماری، توصیه در نظر گرفتن چنین ساعت کاری را کرد؟ شاید ماهیتا چنین موضوعی امکان‌پذیر نباشد .اما اگر امکان پذیر باشد پاسخ آن در طرح آماری نیروی کار مرکز آمار ایران هم اکنون نیز نهفته است و این طرح آماری چنین قابلیتی دارد که دقیقا به شما بگوید چه درصدی از افراد کمتر از آن ساعت کار، بیکار تلقی می‌شوند ، یعنی هر ساعتی را شما مشخص کنید می‌تواند براساس آن نرخ بیکاری را ارایه دهد.

اما وقتی بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ سال ۲۹ درصد است چقدر این موضوع ضرورت دارد؟ این کار زمانی شاید ضرورت خود را القا کند که بیکاری درحدود بیکاری طبیعی ۳ تا ۵ درصد مطرح داشته باشد؟ و بیکاری زنان ۱۵ تا ۲۴ سال حدود ۴۴ درصد نباشد. در صورتی که نسبت زنان و مردان جامعه چندان تفاوت معنی‌داری ندارد اما نرخ مشارکت زنان حدود ۱۵ درصد است اگردر سال های آینده این نرخ افزایش یابد و نزدیک به نرخ مشارکت مردان که حدود ۶۴ درصد است برسد چه نرخ بیکاری را در کشور خواهیم داشت؟

در بررسی که بنده برای مقایسه نرخ بیکاری سال ۱۳۹۱ طرح آماری نیروی کار مرکز آمار ایران با طرح آماری سال های قبل ۱۳۸۴، که طرح اشتغال و بیکاری نامیده می‌شد با کسر شاغلینی که یک تا ۱۵ ساعت کار کرده‌اند از تعداد شاغلین این سال، انجام شد، نرخ بیکاری حدود شش درهزار افزایش می‌یابد، یعنی این نرخ از رقم ۱۲.۱ به ۱۲.۷ می‌رسد، لذا نرخ بیکاری لزومی به چالش‌های ساعت کار برحسب معیشت از نظر آماری نیست. اما می‌دانیم که با ۱۶ ساعت یا دو روز کار نیز نمی‌توان افراد را شاغل محسوب کرد و با دو روز نیز، درآمد متناظر با معیشت فراهم نخواهد شد.

در همین بررسی حدود ۴۳ درصد شاغلین برای مرتفع کردن معیشت خود بیش از ۴۸ ساعت کار در هفته ، (از ۴۹ تا ۱۲۶) کار کرده‌اند. حال شما بگویید چند ساعت کار را باید ناظر به حداقل معیشت نظر گرفت .

یعنی لزوما شاغل بودن مساوی با برخورداری از حداقل رفاه یا معیشت نیست؟

بله همین طور است در تحقیق دیگری که از طرح هزینه و درآمد مرکز آمار ایران بنده انجام داده ام جامعه به سه گروه درآمدی پایین متوسط وبالا تقسیم شد دراین سه گروه تفاوت معنی‌داری بین سرپرستان شاغل آنها وجود نداشت یعنی سرپرستان در گروه های پایین ۷۳درصد شاغل بودند و در ۳۳ درصد بالای گروه درآمدی، سرپرستان شاغل ۷۴ درصد را شامل می‌دادند.

یعنی ویژگی های دیگری باید مد نظر قرار گیرد؟

بله صحیح است درهمان بررسی وباتوجه به امکان آن طرح آماری مشخص شد از ۳۳ درصد سرپرستان پایین‌ترین گروه درآمدی جامعه، ۳۲درصد بی‌سواد و در ۳۳ درصد سرپرستان بالاترین گروه درآمدی ۱۰ درصد بی‌سواد بوده‌اند. همچنین تفاوت سطح تحصیلی در سرپرستان پایین متوسط وبالاترین گروه درآمدی بسیار معنی دار است . نمی‌توان یک رابطه خطی بین اشتغال و رفاه یا حتی حداقل معیشت را مد نظر داشت. بنابراین کیفیت و مهارت مورد نیاز بازار کار، از جمله موضوعاتی است که باید برای ساعت کار متناسب یا معیشت لحاظ شود.

بیکاری تحصیلکردها دراینجا چگونه توجیه می‌شود؟

البته بحث، مرتبط با اشتغال بود نه بیکاری اما دراین خصوص ومرتبط با بحث قبلی اگر بررسی شود به این نتیجه خواهیم رسید که هرچه سطح تحصیلی کمتر باشد میزان بیکاری نیز کمتر است، باز برمی‌گردیم به این که صرفا از شاغل بودن درآمد معیشتی متناظر با حداقل رفاه به دست نخواهد آمد.

اما موضوعی که دراینجا مطرح می‌شود این است که شاید هیچ‌وقت نتوان بحث آمایش آموزشی را عملیاتی کرد.

وقتی آموزش خصوصی مطرح است پس بازار آموزشی عرضه و تقاضا نیز باید پذیرفته شود لذا دولت فقط در حیطه آموزش دولتی یا برنامه های توسعه کشور می‌تواند برنامه ریزی نماید به عنوان مثال به مراکز آموزشی براساس نیازها برآوردشده «الف» تعداد تحصیلکرده مکانیک اعلام شود، اما اگر فردی علاقمند است هزینه آموزشی خود را بپردازد و مراکز خصوصی نیز برای ادامه حیات و فعالیت خود از آن استفبال کنند، شما همواره بیکار فارغ‌التحصیل خواهید داشت و آن فرد نیز نباید توقع شغلی مرتبط داشته باشد. هم اکنون ما بیشترین بیکاری را در رشته حفاظت محیط زیست و بعد از آن در علوم کامپیوتر و کمترین نرخ بیکاری در فارغ‌التحصیلان خدمات حمل و نقل و بهداشت داریم .

به چه دلیل؟

البته یکی از دلایل آن در بالا ذکر شد باید بررسی کرد کدام فارغ‌التحصیل با کدام کیفیت آموزشی و با چه قصد فردی برای ادامه تحصیل و با چه میزان نیاز های جامعه و بازار نیروی کار، جزو بیکاران است و مساله بعدی به نظر می‌آید در رشته هایی که بیشتر به طبیعت شغل بستگی دارد مانند حمل ونقل که بیشتر مردانه به نظر می‌رسد یعنی همان درصد بالا ی بیکاری زنان که هم اکنون ۲۰.۷ درصد نسبت به مردان که ۱۰.۵ درصد اعلام می‌شود.

آیا با محاسبه خط فقر می‌توان به ساعت کار متناسب برای فرد شاغل دست یافت؟

فعلا در ادبیات اقتصاد رفاه، خط فقر به تناسب ساعت کار نمی باشد و مراکز آماری هیچ کشوری شاید چنین کاری نکرده است. نباید از یک طرح آماری که هدف خاصی را دنبال می‌کند همه خواسته های خود را انتظار داشت چراکه خطا های غیر نمونه ای را افزایش داده و اهداف طرح را تضعیف خواهد کرد و دقت همان نتایج مورد نظر، ممکن است حاصل نشود . در طرح آماری هزینه و درآمد خانوار مرکز آمار که قابلیت محاسبه خط فقر را دارد، نمی‌توان ساعت کار را از افراد سوال کرد چرا که طرح آماری را دچار خطاهای غیرنمونهای معناداری خواهد کرد علاوه براین که نرخ بیکاری هدف آن طرح نیست بلکه به واسطه ارتباط دادن دقت پاسخگویی و ویژگی‌های رفاه به طور کلی، مد نظر قرار می‌گیرد.

به طور خلاصه دو موضوع را باید در این خصوص مدنظر داشت اول فرهنگ آماری پاسخگویان و دوم سرعت در ثبتی مبنا کردن فعالیت‌های آماری کشور، هرچه ثبتی شدن فعالیت‌های آماری کشور از سرعت لازم برخوردار شوند بسیاری از ابزارهای خلاء تصمیم سازی درکشور مرتفع خواهد شد که هر دو، موضوعی است که بحث جداگانه‌ای را اقتضا می‌کند.

اما از یک زاویه دیگر به مساله نگاه کنیم : با چه میزان ارزش افزوده در کشور، رفاه یا معیشت نسبی خانوارها یا فرد مرتفع خواهد شد؟ همواره در برنامه های توسعه پنجساله کشور، نرخ رشدی مورد هدف قرار می‌گیرد، (به فرض ۸ درصد، در برنامه ششم)، اما به واقع به چه نرخ رشدی باید رسید تا حداقل رفاه معیشتی فرد یا خانوارهای کشور مرتفع شود؟

یکی از موضوع‌های آماری مهم که برحسب خوداظهاری می‌تواند به صورت آزمایشی انجام شود این که هر خانوار چه مبلغ درآمدی را برای رفاه نسبی مورد نظر خود کافی تلقی می‌کند؟ به عنوان مثال شما یک برآوردی از معیشت و زندگی اقتصادی خود در ذهن متبادر کرده و تصور می‌کنید اگر ماهی پنج میلیون تومان درآمد داشته باشید به رفاه مطلوب خود خواهید رسید.

این درآمد متناظر با رفاه مطلوب فرد باخانوار درکشور چه ارزش افزوده‌ای را اقتضا خواهد کرد و این ارزش افزوده با ارزش افزوده موجود به چه اندازه فاصله دارد و برای این درآمد انتظاری می‌توان در بازه زمانی مناسب یک چشم انداز عملیاتی متصور بود. بسیار شایسته است چنین رویکردی برای رشد اقتصادی در طرح های آماری کشور مد نظر قرار گیرد.

بنا بر این شما یک ساعت کار را یک رویکرد معیشتی نمی بینید بلکه رویکرد آماری تلقی می‌کنید؟

بله براساس یک رویکردآماری است که هیچ خلایی در فعالیت اقتصادی کشور از نظر ارزش افزوده مغفول نماند. فرض کنید اشتغال برحسب یک ساعت کار در طرح آماری نیروی کار طراحی نمی‌شد ، بدیهی است که بسیاری از فعالیت ها و ارزش افزوده جامعه مورد محاسبه قرار نمی‌گرفت در نتیجه نقص‌هایی از نظر کارشناسی متوجه داده های اقتصادی می‌شد یکی از این نارسایی‌ها پوشش کامل ارزش افزوده است و هر چند ساعت در نظر گرفته شود ساعت های کمتر از آن مغفول می‌ماند لذا نوعی کم برآوردی در ارزش افزوده کشور قابل پیش‌بینی خواهد بود، از طرف دیگر شاخص بهره‌وری که همواره یکی از موضوعاتی است که در برنامه های توسعه کشور سهمی بالایی در هدف گیری رشد را دارد دچار خطا محاسباتی می‌شد.

ارزش افزوده‌ای که درکشور ایجاد می‌شود به ازای چند ساعت کار است و از هر ساعت کار یک شاغل ایرانی به طور متوسط چه میزان ارزش افزوده درکشور ایجاد می‌شود؟

بررسی‌های بنده از همین طرح نشان می‌دهد هر فرد شاغل ایرانی به طور متوسط حدود ۲۵۰۰ ساعت در سال کار می‌کند. یکی از نتایج این بررسی آن بوده که شاغلینی که یک ساعت کار یا ساعت کار پایین داشته اند بیشتر به ماهیت بخش اقتصادی و فصلی بودن مانند بخش کشاورزی وساختمان مرتبط بوده است.

لذا طرح آماری نیروی کار مرکز آمارایران یک طرح حداکثری وکامل واز نظر روش بسیار برجسته است اما متاسفانه تاکید جامعه فقط بر نرخ بیکاری آن هم بیشتر بر نرخ بیکاری کل شده است نه زیر مجموعه‌های این طرح که رویکرد برنامه‌ریزی دارد. شاید به این دلیل که بیشتر تاکید برموضوع عملکرد اقتصادی دولت‌ها تا قابلیت برنامه ریزی یک طرح آماری می‌شود.

البته مرکز آمار ایران جزو مراکز آماری کشورهایی بوده که با تاخیر طرح نیروی کار را با استانداردهای و توصیه‌های سازمان بین‌المللی انطباق داده و از سال ۱۳۸۲ برسی را شروع و سرانجام این طرح آماری از سال ۱۳۸۴، عملیاتی شده است.

منبع: ایلنا

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها