کد خبر
271339
راههای حفظ تعادل جمعیتی در ایران چگونه ممکن است
مهاجرت های خطرناک از مناطق شرق و جنوب شرق ایران
ساعت 24-مرکز تحقیقات استراتژیک وابسته به ریاست جمهوری به تازگی خلاصه گزارشی از عدم تعادل پراکنش جمعیت در ایران و پیامدهای خطرناک آن در آینده را منتشر کرده است که دارای نکات بسیار پر اهمیت در باره ایران آینده است. خلاصه شده گزارش را می خوانید:
پراکنش فضایی یا توزیع جغرافیایی جمعیت، یکی از مهمترین خصایص جمعیتی هر کشور است که در برنامهریزیهای توسعه اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است. علاوه بر آن، به لحاظ اجتماعی و فرهنگی و همچنین سیاسی و امنیتی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. اهمیت توزیع متناسب جمعیتی آنقدر حیاتی است که دو بند از سیاستهای ١٤ گانه جمعیتی، مربوط به توزیع متناسب جغرافیایی جمعیت است. بند ٩ اِشعار دارد: باز توزیع فضایی و جغرافیایی جمعیت، متناسب با ظرفیت زیستی با تأکید بر تأمین آب با هدف توزیع متعادل و کاهش فشار جمعیتی باید مورد تأکید نظام برنامهریزی قرار بگیرد و بند ١٠ تأکید میکند: جمعیت در روستاها و مناطق مرزی و کم تراکم، باید حفظ و جذب شود و مراکز جدید جمعیتی بهویژه در جزایر و سواحل خلیج فارس و دریای عمان (از طریق توسعه شبکههای زیربنایی، حمایت و تشویق سرمایهگذاری و ایجاد فضای کسب و کار با درآمد کافی) ایجاد شود.مسأله اصلی این است که پراکنش و توزیع فضایی جمعیت در ایران، متوازن و بهینه نیست و این عدم توزان فضایی جمعیت، هر سال در حال بدتر شدن است. بسیاری از مناطق جغرافیایی ایران در حال کم شدن جمعیت هستند و مناطق کلانشهری در حالت تحمل اضافه جمعیتهای سنگین قرار دارند که مدیریت شهری را با مشکلات عدیدهای مواجه کرده است. این در حالی است که برنامهریزی فضایی منسجمی در دستگاههای دولتی و نهادهای مربوط وجود ندارد.
وضعیت پراکنش و توزیع جغرافیایی جمعیت ایران
توزیع نامتوازن منطقهای: اکثر جمعیت ایران یا در کلانشهرهای اصلی و یا در نیمه غربی کشور متمرکز شده است و بخشهای زیادی از کشور از جمله روستاهای و مناطق جغرافیایی مرزی و مرکزی، تراکم بسیار کمی دارد. سرزمینهای زیادی از استانهای سیستان و بلوچستان،کرمان، ایلام، خراسان به ویژه در بخشهای جنوبی سمنان و یزد، یا خالی از سکنه است یا اینکه تراکم جمعیتی بسیار محدودی دارد. به بیان دیگر، هرچه از شمال به جنوب و از غرب به مرکز و شرق ایران حرکت شود، از تراکم و انباشت جمعیت کاسته میشود. توزیع نامتوزان استانی: همین الگوی پراکنش نامتوزان جمعیت در سطح مناطق جغرافیایی کشور، در سطح هر استان نیز تکرار شده است. بدین معنی که انبوه جمعیت هر استان در مراکز و یک یا دو شهر اصلی متمرکز هستند و بقیه شهرها و روستاهای حاشیه با کاهش شدید جمعیت مواجه بوده و این روند در حال تشدید است.در ایران ٧٠ درصد در شهر و ٣٠ درصد در روستا زندگی میکنند و روند افزایش شهرنشینی و کاهش روستانشینی به دلیل مهاجرتهای بیرویه در حال رشد است. جمعیتزدایی و تخلیه روستاها به دلیل مهاجرتهای شغلی و غیرشغلی، یکی از مهمترین آسیبهای جامعه روستایی ایران است. تخلیه روستاها از جمعیت فعال، باعث بر هم خوردن ساختار هرم سنی جمعیت در ایران شده است که پیامدهای منفی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به همراه دارد.یکی از اصلیترین عوامل تمرکز جمعیت در کلانشهرها و کم بودن جمعیت در بخشهای زیادی از کشور، سیاستهای نامتوازن توسعه در طول سالیان گذشته بوده است که به «بیعدالتی فضایی» منجر شده است؛ سیاستهای نامتوازنسازی توسعه و توزیع ناعادلانه خدمات و امکانات در بین مناطق جغرافیایی ایران، توزیع جمعیت کشور در مناطق مختلف جغرافیایی را متوازن کرده است. شکاف مرکز در نتیجه این سیاستها در کشور در حال عمیقتر شدن است؛کشور به طورکلی دارای یک کلانشهر بزرگ (تهران) و ٤ کلانشهر دیگر (مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز) است که بخش عمده جمعیت را در خود جای دادهاند. عمده گردش مالی و سرمایه انسانی، اقتصادی و سیاسی نیز در این شهرها متمرکز است. سهم برخی از استانها (ایلام، سیستان، کهکیلویه و...) در تولید ناخالص داخلی ناچیز است و هر قدر به پیرامون و مرزهای حیاتی کشور نزدیک میشویم، سطوح توسعه انسانی، اجتماعی و اقتصادی کاهش مییابد. همین الگوی نامتوازن در سطح استانها، بین مراکز استان و بقیه شهرها و روستاها تکرار شده است. در حالی که سیاست کشورهای توسعهیافته، سوق دادن جمعیت به سوی شهرهای مرزی و بندرگاههاست. در ایران، برعکس گرایش جمعیتهای مناطق پیرامونی ایران، به سوی کلانشهرها است. به تدریج با خالی شدن مرزهای کشور از سکنه، بخشهای بالقوه از نیروی جمعیتی را از دست دادهایم. تغییرات اقلیمی و خشکسالی، عدم مدیریت صحیح منابع آب و از بین رفتن کشاورزی در بخشهای وسیعی از ایران، باعث خالی شدن آنها از سکنه و مهاجرت افراد و خانوادهها به کلانشهرها شده است.
این روند از ١٥ سال گذشته آغاز شده و هماکنون ادامه دارد و در آینده تشدید خواهد شد. شواهد نشان میدهد که در نتیجه مسأله کم آبی و تغییرات اقلیمی و عدم مدیریت صحیح منابع آبی در مناطق خشک و نیمه خشک، امواج جدیدی از مهاجرت به کلانشهرها و مناطق دیگری که آب دارند رخ خواهد داد. امروزه مسأله بسیاری از مناطق کشور مسأله آب و تغییرات اقلیمی و سوء مدیریت آب است؛ نگاهی به اتفاقاتی که در شرق، جنوب شرق و در دریاچه ارومیه افتاده است، نشان از موج مهاجرتهایی دارد که به سمت مرکز کشور رخ داده است. مشکلات آبی در آینده ممکن است امواج مهاجرت به خارج را نیز به وجود آورد که برای تعادل جمعیتی ایران خطرناک است.
پیامدهای پراکنش نامتوازن جمعیت
تهدیدات سیاسی- امنیتی: جمعیت، یکی از ابعاد وضعیت ژئوپلیتیک هرکشور است و متغیرهای جمعیتی (میزان جمعیت، نرخ رشد جمعیت، ساختار سنی، جنسی و قومی، مهاجرت، و ...) تأثیرات سیاسی- امنیتی ویژهای دارند؛ متغیر توزیع جغرافیایی جمعیت نیز از اثرات سیاسی خاصی برخوردار است؛ توزیع متناسب سرزمینی جمعیت بر امنیت ملی و افزایش قدرت ملی در تمام مرزهای جغرافیایی کشور اثرگذار است.کمیت و کیفیت جمعیت، در قدرت ملی و وزن سیاسی و ژئوپلیتیک کشور تأثیر اساسی دارد. جمعیت زیاد، اعتماد به نفس در داخل و ترس در خارج را به همراه دارد. اما علاوه بر تعداد جمعیت، کیفیت جمعیت همچون تخصص، دانش و مهارت، سلامت و همچنین ساختار سنی (بالا بودن جمعیت ٢٠ تا ٦٥ سال)، از موارد مهمی است که قدرت کشور و امنیت ملی را بالا میبرد. توزیع متناسب جمعیت یک کشور در تمام فضای جغرافیایی کشور، یکی از ضمانتهای امنیت ملی و منطقهای هر کشور است. در ایران، پراکنش جمعیتی مرزهای مهم امنیتی به لحاظ قومی (سیستان و بلوچستان، کردستان، آذربایجان) و مذهبی (سیستان و کردستان) نامناسب است. بدین معنی که در این مناطق اکثریت جمعیت از یک قومیت هستند.اشباع فضایی در مناطق پرتراکم و پیامدهای منفی شهری، اقتصادی و اجتماعی: در مناطق پر تراکمی مانند تهران،کرج، مشهد، اصفهان و ...، به دلیل تراکم بالای جمعیت، با پدیده «اشباع فضایی» مواجه هستیم.توسعه نیافتگی روستایی: سالخوردگی جمعیت روستایی و بخش کشاورزی در نتیجه مهاجرت جوانان به شهرهااز پیامدهای منفی است. پیامد منفی این فرایند، کم شدن نیروی کار جوان در مناطق روستایی است. به عبارت دیگر، نیروی بخش کشاورزی ایران سالخورده شده است. وضعیت عدم توسعه پایدار روستایی در ایران، به مهاجرت بیشتر به شهرهای بزرگ و ادامه چرخه معیوب تراکمهای جمعیتی در کلانشهرها و مسائل ناشی از آن دامن زده است.
پیشنهادمی شود برای توزیع متوازن جغرافیایی جمعیت چند اقدام صورت پذیرد:
انتقال سرریزهای جمعیتی تهران به مناطق دورتر از شهرکهای جدیدک می تواند به شهرهایی مثل قزوین و سمنان و ... انجام شود. یکی از این راههاست.یک راه دیگرپیگیری طرح «مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی کشور» از سوی دولت و مجلس با بررسی قابلیتهای توسعه استانهای ساحلی خلیج فارس و دریای عمان باید جدی گرفته شود؛ توسعه پایدار در مناطق ساحلی نیاز به طرحهای راهبردی و اجرایی لازم دارد. برای این امر، مناطق ساحلی نیاز به شناسایی پتانسیلهای موجود در خود را دارند. علاوه بر این باید یک برنامه جامع و جدی به منظور کنترل جابجایی جمعیت و جلوگیری از مهاجرتهای بیرویه به ویژه مهاجرت روستاییان به شهرها به عمل آید؛ سیاستگذاریها در مورد مهاجرتها بایستی به صورتی باشدکه جوانان تشویق شوند تا در روستاها بمانند . شهرها و روستاهای مرکزی کشور که به دلیل کم آبی و کم توسعهای در حال مهاجرت هستند، باید در اولویت برنامه توسعه قرار بگیرند. سیاستهای مدیریت آبی باید در مناطقی از کشور که قابلیتهای توسعهای دارند در اولویت قرار بگیرند.ایجاد تناسب در ترکیب قومی و مذهبی جمعیت در مناطق مرزی مانند کردستان، سیستان و بلوچستان و آذربایجان نیز می تواند در دستور کار باشد. با توجه به دنباله فضایی جمعیت قومیتهای مرزی ایران در ماورای مرزهای ملی و وجود فرصتها و شرایط مساعد برای جذب گروههای قومی ایرانی به سوی فضای بیرونی، ترکیب قومی یکپارچه در این مناطق میتواند تهدیدی برای امنیت سرزمینی وتضعیف وزن ژئوپلیتیکی کشور به حساب آید؛ بنابراین ایران میتواند در مرزهایش، ساختار و ترکیب قومی و مذهبی جمعیت را تغییر دهد و یکدستی قومی و مذهبی را با چندگونگی و تنوع جایگزین کند. افزایش جمعیت شیعه با قومیتهای متنوع در مناطق یادشده، به امنیت ملی در این مناطق حساس کمک میرساند. یکی از دلایلی که مردم از مناطق دیگر کشور کمتر مایل به زندگی و کار در مناطقی مانند سیستان و کردستان هستند، توسعه پایین و محرومیت این مناطق است که با انجام راهبردهای توسعه منطقهای، این مانع برداشته میشود. به طور کلی تجمع خرده فرهنگهای مختلف قومی و زبانی و مذهبی در نقاط مختلف کشور در کنار همدیگر میتواند باعث ادغام و نزدیکی هر چه بیشترگروههای مختلف ایرانی شود و انسجام و همبستگی ملی را تقویت میکند.
وضعیت پراکنش و توزیع جغرافیایی جمعیت ایران
توزیع نامتوازن منطقهای: اکثر جمعیت ایران یا در کلانشهرهای اصلی و یا در نیمه غربی کشور متمرکز شده است و بخشهای زیادی از کشور از جمله روستاهای و مناطق جغرافیایی مرزی و مرکزی، تراکم بسیار کمی دارد. سرزمینهای زیادی از استانهای سیستان و بلوچستان،کرمان، ایلام، خراسان به ویژه در بخشهای جنوبی سمنان و یزد، یا خالی از سکنه است یا اینکه تراکم جمعیتی بسیار محدودی دارد. به بیان دیگر، هرچه از شمال به جنوب و از غرب به مرکز و شرق ایران حرکت شود، از تراکم و انباشت جمعیت کاسته میشود. توزیع نامتوزان استانی: همین الگوی پراکنش نامتوزان جمعیت در سطح مناطق جغرافیایی کشور، در سطح هر استان نیز تکرار شده است. بدین معنی که انبوه جمعیت هر استان در مراکز و یک یا دو شهر اصلی متمرکز هستند و بقیه شهرها و روستاهای حاشیه با کاهش شدید جمعیت مواجه بوده و این روند در حال تشدید است.در ایران ٧٠ درصد در شهر و ٣٠ درصد در روستا زندگی میکنند و روند افزایش شهرنشینی و کاهش روستانشینی به دلیل مهاجرتهای بیرویه در حال رشد است. جمعیتزدایی و تخلیه روستاها به دلیل مهاجرتهای شغلی و غیرشغلی، یکی از مهمترین آسیبهای جامعه روستایی ایران است. تخلیه روستاها از جمعیت فعال، باعث بر هم خوردن ساختار هرم سنی جمعیت در ایران شده است که پیامدهای منفی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به همراه دارد.یکی از اصلیترین عوامل تمرکز جمعیت در کلانشهرها و کم بودن جمعیت در بخشهای زیادی از کشور، سیاستهای نامتوازن توسعه در طول سالیان گذشته بوده است که به «بیعدالتی فضایی» منجر شده است؛ سیاستهای نامتوازنسازی توسعه و توزیع ناعادلانه خدمات و امکانات در بین مناطق جغرافیایی ایران، توزیع جمعیت کشور در مناطق مختلف جغرافیایی را متوازن کرده است. شکاف مرکز در نتیجه این سیاستها در کشور در حال عمیقتر شدن است؛کشور به طورکلی دارای یک کلانشهر بزرگ (تهران) و ٤ کلانشهر دیگر (مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز) است که بخش عمده جمعیت را در خود جای دادهاند. عمده گردش مالی و سرمایه انسانی، اقتصادی و سیاسی نیز در این شهرها متمرکز است. سهم برخی از استانها (ایلام، سیستان، کهکیلویه و...) در تولید ناخالص داخلی ناچیز است و هر قدر به پیرامون و مرزهای حیاتی کشور نزدیک میشویم، سطوح توسعه انسانی، اجتماعی و اقتصادی کاهش مییابد. همین الگوی نامتوازن در سطح استانها، بین مراکز استان و بقیه شهرها و روستاها تکرار شده است. در حالی که سیاست کشورهای توسعهیافته، سوق دادن جمعیت به سوی شهرهای مرزی و بندرگاههاست. در ایران، برعکس گرایش جمعیتهای مناطق پیرامونی ایران، به سوی کلانشهرها است. به تدریج با خالی شدن مرزهای کشور از سکنه، بخشهای بالقوه از نیروی جمعیتی را از دست دادهایم. تغییرات اقلیمی و خشکسالی، عدم مدیریت صحیح منابع آب و از بین رفتن کشاورزی در بخشهای وسیعی از ایران، باعث خالی شدن آنها از سکنه و مهاجرت افراد و خانوادهها به کلانشهرها شده است.
این روند از ١٥ سال گذشته آغاز شده و هماکنون ادامه دارد و در آینده تشدید خواهد شد. شواهد نشان میدهد که در نتیجه مسأله کم آبی و تغییرات اقلیمی و عدم مدیریت صحیح منابع آبی در مناطق خشک و نیمه خشک، امواج جدیدی از مهاجرت به کلانشهرها و مناطق دیگری که آب دارند رخ خواهد داد. امروزه مسأله بسیاری از مناطق کشور مسأله آب و تغییرات اقلیمی و سوء مدیریت آب است؛ نگاهی به اتفاقاتی که در شرق، جنوب شرق و در دریاچه ارومیه افتاده است، نشان از موج مهاجرتهایی دارد که به سمت مرکز کشور رخ داده است. مشکلات آبی در آینده ممکن است امواج مهاجرت به خارج را نیز به وجود آورد که برای تعادل جمعیتی ایران خطرناک است.
پیامدهای پراکنش نامتوازن جمعیت
تهدیدات سیاسی- امنیتی: جمعیت، یکی از ابعاد وضعیت ژئوپلیتیک هرکشور است و متغیرهای جمعیتی (میزان جمعیت، نرخ رشد جمعیت، ساختار سنی، جنسی و قومی، مهاجرت، و ...) تأثیرات سیاسی- امنیتی ویژهای دارند؛ متغیر توزیع جغرافیایی جمعیت نیز از اثرات سیاسی خاصی برخوردار است؛ توزیع متناسب سرزمینی جمعیت بر امنیت ملی و افزایش قدرت ملی در تمام مرزهای جغرافیایی کشور اثرگذار است.کمیت و کیفیت جمعیت، در قدرت ملی و وزن سیاسی و ژئوپلیتیک کشور تأثیر اساسی دارد. جمعیت زیاد، اعتماد به نفس در داخل و ترس در خارج را به همراه دارد. اما علاوه بر تعداد جمعیت، کیفیت جمعیت همچون تخصص، دانش و مهارت، سلامت و همچنین ساختار سنی (بالا بودن جمعیت ٢٠ تا ٦٥ سال)، از موارد مهمی است که قدرت کشور و امنیت ملی را بالا میبرد. توزیع متناسب جمعیت یک کشور در تمام فضای جغرافیایی کشور، یکی از ضمانتهای امنیت ملی و منطقهای هر کشور است. در ایران، پراکنش جمعیتی مرزهای مهم امنیتی به لحاظ قومی (سیستان و بلوچستان، کردستان، آذربایجان) و مذهبی (سیستان و کردستان) نامناسب است. بدین معنی که در این مناطق اکثریت جمعیت از یک قومیت هستند.اشباع فضایی در مناطق پرتراکم و پیامدهای منفی شهری، اقتصادی و اجتماعی: در مناطق پر تراکمی مانند تهران،کرج، مشهد، اصفهان و ...، به دلیل تراکم بالای جمعیت، با پدیده «اشباع فضایی» مواجه هستیم.توسعه نیافتگی روستایی: سالخوردگی جمعیت روستایی و بخش کشاورزی در نتیجه مهاجرت جوانان به شهرهااز پیامدهای منفی است. پیامد منفی این فرایند، کم شدن نیروی کار جوان در مناطق روستایی است. به عبارت دیگر، نیروی بخش کشاورزی ایران سالخورده شده است. وضعیت عدم توسعه پایدار روستایی در ایران، به مهاجرت بیشتر به شهرهای بزرگ و ادامه چرخه معیوب تراکمهای جمعیتی در کلانشهرها و مسائل ناشی از آن دامن زده است.
پیشنهادمی شود برای توزیع متوازن جغرافیایی جمعیت چند اقدام صورت پذیرد:
انتقال سرریزهای جمعیتی تهران به مناطق دورتر از شهرکهای جدیدک می تواند به شهرهایی مثل قزوین و سمنان و ... انجام شود. یکی از این راههاست.یک راه دیگرپیگیری طرح «مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی کشور» از سوی دولت و مجلس با بررسی قابلیتهای توسعه استانهای ساحلی خلیج فارس و دریای عمان باید جدی گرفته شود؛ توسعه پایدار در مناطق ساحلی نیاز به طرحهای راهبردی و اجرایی لازم دارد. برای این امر، مناطق ساحلی نیاز به شناسایی پتانسیلهای موجود در خود را دارند. علاوه بر این باید یک برنامه جامع و جدی به منظور کنترل جابجایی جمعیت و جلوگیری از مهاجرتهای بیرویه به ویژه مهاجرت روستاییان به شهرها به عمل آید؛ سیاستگذاریها در مورد مهاجرتها بایستی به صورتی باشدکه جوانان تشویق شوند تا در روستاها بمانند . شهرها و روستاهای مرکزی کشور که به دلیل کم آبی و کم توسعهای در حال مهاجرت هستند، باید در اولویت برنامه توسعه قرار بگیرند. سیاستهای مدیریت آبی باید در مناطقی از کشور که قابلیتهای توسعهای دارند در اولویت قرار بگیرند.ایجاد تناسب در ترکیب قومی و مذهبی جمعیت در مناطق مرزی مانند کردستان، سیستان و بلوچستان و آذربایجان نیز می تواند در دستور کار باشد. با توجه به دنباله فضایی جمعیت قومیتهای مرزی ایران در ماورای مرزهای ملی و وجود فرصتها و شرایط مساعد برای جذب گروههای قومی ایرانی به سوی فضای بیرونی، ترکیب قومی یکپارچه در این مناطق میتواند تهدیدی برای امنیت سرزمینی وتضعیف وزن ژئوپلیتیکی کشور به حساب آید؛ بنابراین ایران میتواند در مرزهایش، ساختار و ترکیب قومی و مذهبی جمعیت را تغییر دهد و یکدستی قومی و مذهبی را با چندگونگی و تنوع جایگزین کند. افزایش جمعیت شیعه با قومیتهای متنوع در مناطق یادشده، به امنیت ملی در این مناطق حساس کمک میرساند. یکی از دلایلی که مردم از مناطق دیگر کشور کمتر مایل به زندگی و کار در مناطقی مانند سیستان و کردستان هستند، توسعه پایین و محرومیت این مناطق است که با انجام راهبردهای توسعه منطقهای، این مانع برداشته میشود. به طور کلی تجمع خرده فرهنگهای مختلف قومی و زبانی و مذهبی در نقاط مختلف کشور در کنار همدیگر میتواند باعث ادغام و نزدیکی هر چه بیشترگروههای مختلف ایرانی شود و انسجام و همبستگی ملی را تقویت میکند.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.