رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 273281

در همایش سیاست گذاری اجتماعی مطرح شد

حال ناخوش ایرانیان و بدشانسی جوانان ایرانی

ساعت 24-همایش سیاستگذاری اجتماعی در روزهای داغ انتخابات دوازدهم از یک سو نزدیک شدن به روزهای پایان سال و جشن نوروز از سوی دیگر برگزار شد و به همین دلیل بازتاب گسترده ای نداشت .

01
در یکی از پنل های این همایش که به «سیاست­گذاری اجتماعی و نشاط اجتماعی» اختصاص داشت نکات جذابی از سوی سخنرانان در باره " حال خوش " و آسیب های وارده برحال خوش ایرانیان و به ویژه جوانان مطرح شد. سخنرانان به نکات مهمی در روش زندگی امروز ایرانیان که از سیاست های اجتماعی اثر پذیرفته است اشاره کردند.
دکتر نعمت الله فاضلی، انسان شناس و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی، بحث خود را با این نکته شروع کردکه «مطالعات خوشبختی» (که شاید معادل مناسب تری برای واژۀ happiness باشد تا «شادی» یا «نشاط») از دهۀ 1990 به این طرف بسیار در دنیا مطرح شده است . این موضوع در واقع بحث «انسان شاد» یا «رستگار» یا «خوشبخت» از انحصار دین و فلسفه و ادبیات درآمده و به حوزه های علمی مثل روان شناسی و ژنتیک هم وارد شده است. منتها خطر رویکردهای زیست شناسی‌گرا یا روان شناسی‌گرای جدیدتر این است که شادی یا خوشبختی را از بحثی اجتماع‌محور و مبتنی بر تعامل با دیگری (مانند این آموزۀ زرتشت که «خوشبخت کسی ست که همسایگانش خوشبخت اند»؛ یا مانند تأکید ادبای کهن ما بر عشق و دوست‌داشتن) به بحثی فردمحور و مبتنی بر رسیدگی به تن و روان خود تبدیل می کنند. به باور دکتر فاضلی، این رویکرد اخیر می تواند به صورت ابزاری برای عوام فریبی سیاسی مورد سوءاستفاده قرار گیرد، به این صورت که سیاستمداران با میدان‌دادن به روان شناسان که در رادیو-تلویزیون و مرکزهای مشاوره و غیره دکان باز کنند و از «ناشادی» به مثابۀ دردی فردی/روان-تنی با درمانی فردی و روان‌تن‌محور (کار کردن روی خود) سخن بگویند، توجه افراد را از وجوه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، و سیاسی ناشادی و از چاره جویی جمعی برای آن منحرف می کنند و به این ترتیب از مسئولیت خود در راستای برنامه ریزی و سیاست گذاری برای رشد و محافظت از نشاط اجتماعی نیز شانه خالی می کنند.
دکتر فاضلی تأکید کرد «حال خوب» جامعه در گروی تقویت یک بینش انسانی ست که اتفاقاً باید ریشه در تاریخ و فرهنگ ما داشته باشد. در آموزه های زرتشت و آموزه های اسلام، در اشعار کهن، در فلسفه، در زبان؛ در میراث فرهنگی ما و تجربه های تاریخی عینیت‌یافته در محصولات نمادین مان. اینها هستند که باید از حاشیه به درآیند ، اگر می خواهیم از این «انقطاع تاریخی» که دچارش هستیم به درآییم وگرنه که اسباب هیجان در زمانۀ ما کم نیست، از مواد و سکس و بازی و اینها گرفته تا اشیاء مصرفی جورواجور؛ ولی تا از بند «فیزیکالیسم» و انباشت سرمایه های کالبدی به جای سرمایه های اجتماعی و فرهنگی خلاص نشویم، حال ما خوب نمی شود. از نظر دکتر فاضلی، دالّ مرکزی نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی توسعه در کشور ما از دهۀ 1320 به این طرف، «عمران» بوده، نه «انسان»؛ و وضعیت کماکان به همین منوال است، حتی اگر لفاظی-های ما فرق کرده باشد. اگر بخواهیم یک نوع «توسعۀ شاد» به جای «توسعۀ ناشاد» داشته باشیم، باید این 80 سال برنامه ریزی اجتماعی خودمان را نقد کنیم و به جای گشتن به دنبال فن یا حقه ایی از تاریخ و سنت کنده شده (چه مهندسانه چه طبیبانه) برای بهبود حال خود، به دنبال بینش (insight) اجتماعی باشیم که لازمۀ این همانا اندیشه ورزی در باب معنا و تفسیر چیزهاست، بی آنکه لزوماً «کاربرد»ی در کوتاه مدت برای این اندیشه-ورزی متصور شویم.
سخنران بعدی، دکتر وحید شالچی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، بر این نکته صحه گذاشت که نشاط غیر از ساحت زیستی و ترشحات بدن، به ساحت اجتماعی و الگوهای رفتاری هم مربوط می شود. در این ساحت است که انسان ایرانی امروز بین انتظارات بالای خود و رواداری ها و فرصت های محدودی که جامعه در اختیارش می گذارد، گرفتار است و این به خصوص دامن نسل جوان را می گیرد که بیش از بقیه به افق آینده چشم دارد. او ادامه داد نشاط یا «حال خوب» یک نشانگر اجتماعی ست که به میزان بهره وری اقتصادی و آسیب های اجتماعی گره خورده است. اولین چالش در راه رسیدن به شادی ساختار اقتصادی است مثل اشتغال، مسکن، ازدواج، و غیره است.چالش بعدی شد که لزوماً از اهمیت کمتری نسبت به اقتصاد برخوردار نیست، چالش فرهنگی ست: ایران کشوری ست با زیست‌-جهان های متکثر و تنوع فرهنگی بسیار که مهم است چطور با آنها مواجه می شویم. چالش مشابه دیگر در حوزۀ دین است: ما انواع دینداری داریم و خود محل مناقشه است . فروکاهیدن دینداری به شعائر و شعائر صرفاً به عزاداری (آن هم با دامنه ای چنین گسترده: دهه های عزا، دو ماه محرم و صفر، و غیره) خوانش مناسبی از دین ما هست یا نه. چالش دیگر «انتظام زدگی» و بازدارندگی فضای اجتماعی جامعۀ ماست که جایی برای نمایش و خوداجراگری افراد، به خصوص جوانان، نمی گذارد و در نتیجه اجازۀ بروز حس آزادی و انتخاب و خودمختاری و کنترل بر زمان و مکان و فعالیت های خود را به آنها نمی دهد: فرم-هایی که دیگر دشمن زندگی شده اند و دارند به زندگی تحمیل می شوند. و نهایتاً اضطراب های ناشی از تحرک زیاد (از محل تولد به محل تحصیل و به محل کار) که پیوندها را با طبیعت، با فضاهای روح بخش و آشنا، با خانواده، می گسلد و باعث ناشادی می شود.دکتر شالچی تأکید کرد جوانان موارد فوق را با شدت بیشتری تجربه می کنند، به ویژه که ترشحات هورمونی آنها هم بیشتر است و در سن پیوندها و شکست های عاطفی هم هستند. همچنان جوانان دانشجوی این نسل نسبت به نسل دهۀ 40 بسیار بداقبالند، چرا که تحصیلات دانشگاهی برای آنها فرهیختگی، تمایز، و فرصت های شغلی فراهم نمی آورد و چنان انبوهی از افراد وارد دانشگاه می شوند و مدرک می گیرند که دیگر این تجربه باعث آنچنان «نویدبخش» نیست. دانشجو حس می کند حتی خوب درس خواندن هم نمی تواند چندان در رقم‌زدن آیندۀ بهتر مؤثر باشد و داشتن ارتباط و پارتی مؤثرتر است. به علاوه، بودجه های عمرانی وزارت آموزش عالی بسیار ناچیز است و شاخص های فرهنگی هم در برنامه های عمرانی لحاظ نشده اند، در نتیجه دانشجو با فضای دلچسب و روحیه بخشی هم روبرو نیست و بخش اعظم وقت خود را در فضاهایی (اعم از دانشگاه و خوابگاه) می گذراند که برای گفتگو، لذت‌بردن، آرامش‌یافتن، پیوند با طبیعت، و غیره مناسب نیستند. به عنوان مثال نگاه کنید به هشتگ «چهارشنبۀ لعنتی صنعتی» که به مسائل دانشجویان خوابگاهی دانشگاه صنعتی اصفهان می پردازد.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها