شورای جدید شهر و شهردار جدید تهران توجه کنند
تبدیل گرمخانه ها به شیره کشخانه در تهران
ساعت24-بی خانمانی عنوانی ترحم برانگیز است که در نگاه نخست دل هرشنونده این اصطلاح یا خوانند در این باره را به درد می آورد و هرکس در همان لحظه می خواهد کاری کند. اما تجربه نشان داده است برخورد پوپولیستی و هیجانی با پدیده بی خانممانی یا بی خانمان هامی تواند پیامدهای بدتری داشته باشد . با توجه به اینکه بی خانمانهای تهران نشین این خوشبختی را دارند که در برابر دیدگان مدیران و رسانه ها قرار دارند بررسی وضعیت آنها بیشتر اتفاق می افتد. گزارش حاضربخشی از یک بررسی انجام شده در باره پدیده بی خانمانها در تهران است که سایت متعلق به مرکز برسی های استراتژیک ریاست جمهوری آن را منتشر کرده است .
این گزارش را می خوانید:
در شهر تهران در زمینه سازماندهی بیخانمانها برای نخستین بار در سال 1378 مصوبه شورای عالی اداری، شهرداری تهران را موظف کرد که با همکاری نیروی انتظامی، متکدیان و بیخانمانها را شناسایی و جذب کند و مجتمعهایی را برای نگهداری موقت آنها دایر کند. بهموجب این مصوبه، شناسایی و اسکان موقت متکدیان و بیخانمانها بر عهده شهرداری قرار گرفت، اما طرح مشخصی در این باره تدوین و اجرا نشد. افراد شناسایی شده در چادرهای موقت در برخی پارکها اسکان داده میشدند تا مراحل معرفی و پذیرش آنها از سوی نهادهای ذیربط طی شود. نامناسب بودن این شکل اسکان موجب واکنشهای نامطلوبی از سوی شهروندان شد و به شکلگیری حوادثی منجر شد که شهرداری را به اختصاص ساختمانهایی برای نگهداری موقت جمعیت هدف واداشت. در این میان، تأسیس اداره کل امور آسیبهای اجتماعی از اقداماتی بود که با هدف ایفای نقش مؤثر در این حوزه صورت گرفت .با تشکیل این اداره کل در سال 1385، شناسایی و انتقال افراد متکدی و بیخانمان به مراکز نگهداری موقت با توجه و قاعدهمندی بیشتری در دستور کار مدیریت شهری قرار گرفت. طرح ساماندهی متکدیان و افراد بیخانمان برای نخستین بار در این اداره تدوین و به اجرا گذاشته شد. بهموجب این طرح، افراد متخصصی در حوزه مددکاری اجتماعی، خدمات بهداشتی و پزشکی و روانشناسی متولی و مجری رسیدگی به مسائل افراد بیخانمان شدند. طی مدتی، فرایند ساماندهی افراد بیخانمان تحت عملکرد اداره کل آسیبها رویکردی حمایتی – توانمند ساز پیدا کرد، اما عمر این اداره کوتاه بود. پیرو سیاستهای کوچکسازی شهرداری و مصوبه شورای شهر در این رابطه، این اداره در سال 1388 منحل شد و قسمت عمده نیروهای زبده آن از کار در حوزه آسیبهای اجتماعی کنار رفتند. اگرچه پس از آن سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شکل گرفت، اما خلأ نهادی ایجاد شده موجب به تعویق افتادن بسیاری از اقدامات شد .
گرمخانهها یا اقامتگاههای موقت که توسط شهرداری تهران در سطح شهر ساختهشدهاند چه پیامدهای مثبت و منفی با خود به همراه دارند. با توجه به بررسی چند گرمخانه (مددسرا) در شهر تهران (بعثت و لویزان) پیامدهای احداث این گرمخانهها را میتوان در سه دسته، شامل آسیبهایی که در پی تأسیس چنین مراکزی به محلات و مناطق اطراف وارد میشود، آسیبهایی که بر اثر تمرکز افراد بیخانمان در یک مکان شکل میگیرد و اثرات فرهنگی- اجتماعی ناشی از تداخلهای سازمانی این طرح بر محیط اطراف آن تقسیمبندی کرد، تقسیمبندی کرد. همچنین، مسئله ناامنی در این زمینه بسیار مهم است. در واقع مشخصشده که افرادی که در نواحی اطراف محل گرمخانه سکونت دارند، احساس ناامنی زیادی میکنند. این مسئله با شکایت خانوادهها به تعطیلی برخی گرمخانهها در سطح شهر نیز انجامیده است. این ناامنی احتمالاً باعث میشود که پارک محله نیز کارکرد خود را از دست بدهد.از طرف دیگر با نگاهی به ر پیامدهای مثبت احداث گرمخانه میتوان گفت که اگر این کار صورت نگیرد، امکان پراکندگی افراد در شهر، مرگومیر یا دشواری خدماترسانی به آنها در زمینههای مختلف، گسترش آسیبهایی مانند تکدیگری، تأثیرپذیری افراد مستعد بیخانمان شدن وجود دارد. این در حالی است که با تأسیس گرمخانه نیز مشکلات دیگری از جمله تمرکز فقر و تبعات ناشی از آن، تمرکز بالای این افراد در یک یا دو محله، افزایش امکان توزیع مواد مخدر و مشروبات الکلی افزایش مییابد. تحقیقات نشان داده که ۸۰ درصد این بیخانمانها معتاد به مواد مخدر هستند و با تمرکز در یک نقطه حتی در شیوه مصرف مواد مخدر هم از یکدیگر تأثیر میپذیرند. در مورد مشکلات و مسائل ساکنان منطقه نیز میتوان به نشانههایی مانند جابجایی بسیاری از خانوادههای ساکن اطراف گرمخانهها، بهویژه مستأجران و کاهش قیمت واحدهای مسکونی اشاره کرد. از سوی دیگر، با انتشار خبر ایجاد چنین گرمخانهای این احتمال وجود دارد که بیخانمانهای مناطق گوناگون و حتی شهرهای دیگر خود را به آنجا برسانند تا از امکانات و خدمات آن برخوردار شوند. در این شرایط باید در نظر داشت که افرادی که در این گرمخانهها به سر میبرند، عموماً شناسنامه و هویت مشخصی ندارند و این اماکن میتوانند گاه مأمنی برای فعالیتهای مجرمانه شود. بهخصوص که بسیاری از ساکنان این مراکز به دلیل یأس و نداشتن پشتوانه خانوادگی بهراحتی جذب کارهای خلاف میشوند. از سوی دیگر، احتمال وقوع رفتارهای بزهکارانهای مانند تعرض به همجنسان، خودکشی، درگیری و نزاع در فضای بسته این گرمخانه زیاد است. امکان انتقال بیماریهای مسری نیز از جمله دیگر معضلات این گرمخانههاست. متأسفانه گرمخانههای اضطراری قرنطینه ندارند و به همین دلیل این امکان وجود دارد که فرد بیخانمانی که ممکن بود در یکی از پارکها روزها زندگی کند، با ورود به گرمخانه و قرار گرفتن در کنار یک فرد هپاتیتی یا ایدزی، مبتلا میشود. به همین دلیل وجود فوریتهای پزشکی و نظارت کامل تیمهای پزشکی و روانپزشکی در این مراکز بسیار ضروری است. از سوی دیگر، امکان ایجاد روحیه تنپروری و جذب افراد راحتطلبی که امکان تأمین زندگی خود را دارند با وعده غذا و سیگار نیز میتواند از کارکردهای منفی چنین مراکزی باشد. به همین دلیل شهرداری تصمیم گرفته خبر تأسیس چنین مراکزی را چندان رسانهای نکند.این پژوهش بر چند مسئلهی عمده تأکید دارد. مهمترین آنها نقص حلقههای حمایتی برای مبارزه با بیخانمانی است. بهعلاوه پاسخگویان به این پژوهش از کمبود نیرو، رسیدگی نامناسب به وضعیت بهداشتی کارکنان، امکانات اندک سامانسرا و برخورد تند مددکاران با مددجویان نیز بهعنوان آسیبهای دیگر سامانسرا سخن گفتهاند .
- تجربه انگلستان
بریتانیا تنها دولت اروپایی که مسئولیتی قانونی نسبت به بیخانمانی دارد و تنها کشوری است که یک گروه ضربت برای مقابله با این پدیده ایجاد کرده است. قانون مسکن (افراد بیخانمان) مصوب 1977، مسئولیتهای خاصی را در جهت تهیۀ مجدد خانه برای خانوادهها و دیگر گروههایی که خلاف خواستۀ خود بیخانمان شدهاند، متوجه مقامات محلی میداند. قانون مسکن افراد بیخانمان در بریتانیا در سال 1977 به تصویب رسید. این قانون برای نخستین بار بیخانمانی را به منزلهی یک مشکل به رسمیت شناخت. بر طبق این قانون نهتنها فراهم آوردن خانه برای افراد و خانوادههای بیخانمان را از وظایف دپارتمانهای خانهسازی سازمانهای محلی بود، بلکه آن را مهمترین وظایف آن برشمرده بود. این امر بدون هیچ تغییری در قانون مسکن 1985 به تصویب رسید و تا سال 1996 که قانون مسکن 1996 جایگزین آن شد، همچنان برقرار بود. قانون 1977 افراد بیخانمان را به دو قسمت تقسیم کرد. افرادی که نمیتوانند کاری برای خودشان انجام دهند و باید به آنها کمک کرد و افرادی که میتوانند برای خودشان کاری کنند و نباید به آنها کمکی کرد؛ بنابراین قانون افراد بیخانمان مستحقی (خانوادههای بیخانمان و بسیاری از افراد مجرد آسیبپذیر) را تعریف کرد که میتوانستند تحت این قانون مساعدت دریافت کنند و نیز افراد غیر مستحقی (افراد بیخانمان تنها و زوجهای بدون بیماری یا اختلاف جدی) که باید از مساعدت به آنان خودداری کرد. (همان:28) قانون 1977 تکیهگاهی برای تدوین قانون مسکن 1985 و سومین بخش این قانون شد. در بریتانیا، یک فرد بیخانمان کسی است که منطقا جایی برای زندگی خود (و هر کس که با اوست) ندارد. آمارهای بریتانیا مبتنی بر افراد یا خانوارهایی هستند که به عنوان بیخانمان به رسمیت شناخته میشوند، یعنی آنهایی که صلاحیت لازم را دارند، عمداً بیخانمان نشدهاند و بهعنوان صاحب اولویت ارزیابی گردیدهاند؛ بنابراین رویکرد بریتانیایی کسانی را که از دولت کمک نمیگیرند و کسانی را که دارای صلاحیت تشخیص داده نمیشوند، از دایرۀ شمول برنامۀ خود حذف میکند.
- تجربه ایالاتمتحده آمریکا
بهطور تخمینی 40000 برنامه امداد بیخانمانی در ایالاتمتحده وجود دارد. این برنامههای امدادی، در حدود 21000 محل مختلف در سراسر کشور، عرضه میشود. مطالعات نشان میدهد که در آمریکا سازمانهای غیرانتفاعی در حدود 85 درصد از برنامههای امداد بیخانمانها را بر عهده دارد و بخش دولتی فقط 15 درصد باقیمانده از برنامهها را انجام میدهند. برنامههای سلامت جسمی، کمکهای سلامتی روحی، کمکهای مشروب و مواد مخدر و برنامههای ایدز و اچ آی وی برای بیخانمانها موجود است. (علیوردی نیا، 126:1389). در ایالاتمتحده، قانونگذاری فدرالی، حرکت بهسوی نوعی رویکرد «سلسله مراقبتها» در زمینهی بیخانمانی و دلایل آن را نشان میدهد. تصویب قانون کمک به آموزش بیخانمانها به پیشنهاد مک کینی-ونتو در سال 2001، باهدف تضمین حقوق آموزشی و محافظت از کودکان و جوانان بیخانمان صورت پذیرفت. هر ایالت باید یک هماهنگکنندهی آموزشی و هر منطقۀ آموزشی باید یک مسئول مکاتبات برای دانش آموزان بیخانمان داشته باشد. فعالیت شورای بین نهادی بیخانمانی شناخت موانع موجود بر سر دستیابی افراد بیخانمان به خدماتی مانند بیمه درمانی، کمک مالی در زمینۀ ترک اعتیاد و مانند اینهاست. همچنین تلاشی برای سرشماری افراد بدون مسکن متعارف در آمریکا صورت گرفته که مبتنی بر شمارش افراد دریافتکنندهی خدمات بوده که تعداد آنها در سال 2000، تقریباً 170700 نفر بوده است؛ این اقدام برای اندازهگیری تعداد کل بیخانمانها کافی نیست .
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.