پسر جوان در برابر اتهام سرقت انتقامجویانه
ساعت 24- جوانی که متهم است در یک انتقامگیری عاشقانه به خانه پدر دختر مورد علاقهاش دستبرد مسلحانه زده است، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
این جوان گفت: مدتی قبل یکی از اقوام این زن و شوهر از من خواست آدرس خانه این زوج را به آنها بدهم. او میدانست آنها ثروتمند هستند اما به من نگفت آدرس را برای چه میخواهد. من در سرقت دستی نداشتم؛ البته قبول دارم که آدرس را به او دادم.
بعد از این گفتهها متهم دیگر پرونده نیز بازداشت شد. هرچند هر دو آنها اتهام را رد کردند، اما در نهایت با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد تا اینکه وقت رسیدگی فرارسید و دو متهم پای میز محاکمه رفتند.
در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند و سپس شکات درخواست مجازات برای متهمان کردند.
زن شاکی که زمان حادثه در خانه حضور داشت، گفت: وقتی مردان مسلح به خانهام حملهور شدند من ترسیده بودم، اما سینا را از روی خطی که روی پیشانیاش بود شناسایی کردم، من حتی صدای او را شناختم و شک ندارم یکی از دزدان نقابدار سینا بود.
این زن درباره اینکه چرا در زمانی که شکایت را ثبت میکرد، دراینباره چیزی نگفته بود پاسخ داد: من در آن زمان اصلا فکر نمیکردم سینا دست به چنین کاری بزند. با اینکه نقاب داشت، او را شناختم و همان لحظه به خودم گفتم چقدر این فرد آشناست ولی بازهم آنقدر برایم غیر قابل باور بود که تصور نکردم سینا چنین کاری کرده باشد. وقتی تصویر او در دوربین مداربسته مشاهده شد، دیگر خودم باور کردم اشتباه نمیکنم. او چون عاشق دخترم بود با خانه ما زیاد تماس میگرفت و چندباری هم به منزل ما آمده بود، اما شوهرم کاری کرد که دست از سر دخترم بردارد.
سپس کامران متهم ردیف اول روبهروی قضات ایستاد و گفت: قبول دارم از چند سال قبل به شوخی پیشنهاد سرقت از خانه مرد ثروتمند را مطرح کرده و از سینا خواسته بودم تا نشانی خانهاش را به من بدهد، اما من هرگز نقشه سرقت را اجرا نکردم. من نمیدانم چه کسی به خانه این زوج دستبرد زده است، اما من بیگناه هستم و بیدلیل بازداشت شدهام. من و سینا به خاطر بدشانسی به عنوان متهم دستگیر شدیم.
وقتی سینا در جایگاه متهم ایستاد اتهام مشارکت در سرقت را نپذیرفت. وی گفت: کامران از من خواسته بود تا نشانی خانه زوج ثروتمند را به او بدهم. من آن روز مقابل خانه مرد ثروتمند رفتم، روی یک پله نشستم و خوراکی خوردم. چند ساعت بعد با کامران تماس گرفتم و نشانی خانه عادل را به او دادم، اما اصلا از نقشه او برای سرقت اطلاعی نداشتم و بیدلیل بازداشت شدم. من گمان میکنم سرقت از سوی یکی از بستگان نزدیک شاکی صورت گرفته باشد و من اشتباهی بازداشت شدهام. او درباره ماجرای عاشقانهای که با دختر مقتول داشت، گفت: ما مدتی همدیگر را دوست داشتیم، اما پدر دختر مخالفت کرد و من هم دیگر اصرار نکردم. با اینکه او را خیلی دوست داشتم، اما چون درس میخواندم و ثروتی نداشتم، تصمیم گرفتم او را رها کنم تا کمی زمان بگذرد، کار و زندگیام درست شود و اگر خواستم اقدامی بکنم بعد از آن انجام دهم. بعد از اینکه پدر دختر مخالفت کرد من دیگر رابطهای با او نداشتم و حتی موضوع را فراموش کرده بودم و دیگر به آن دختر فکر نمیکردم.
سپس محمد شمس، وکیل سینا به دفاع پرداخت و گفت: آشنایی دقیق دزدان با خانه شاکی و محل نگهداری پولها و طلاها و آگاهی از محل نگهداری کلید گاوصندوق نشان میدهد احتمالا یکی از آشنایان شاکی اطلاعات دقیقی در این خصوص در اختیار دزدان قرار داده است. متهمان منکر سرقت هستند و نمیتوانستند به راحتی محل نگهداری پولها و طلاها را پیدا کنند.
وی ادامه داد: سینا متهم به معاونت در سرقت است در حالی که در سرقت حضور نداشته است.
با پایان دفاعیات این وکیل، قضات برای تصمیمگیری درباره این پرونده وارد شور شدند.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.