کد خبر
537116
نگاهی به درگیریهای دانشگاه در 14 اسفند 59 به روایت نشریات وقت
رویارویی علنی بنیصدر با حزب جمهوری اسلامی
ساعت 24-14 اسفند در تقویم سیاسی ایران سه واقعه مهم را در دل خود دارد؛ اول درگذشت دکتر محمد مصدق، سپس سخنرانی آیتالله طالقانی در سال 57 بر سر مزار دکتر مصدق و در آخر، میتینگ بنیصدر در دانشگاه تهران که با درگیری خاتمه یافت. سوالی که پس از کنار هم قراردادن این وقایع به ذهن میرسد، این است که چگونه در طول دو سال، از فضای وحدت اسفند 57 به فضای پرتنش اسفند 59 رسیدیم.
شاید بتوان سیر این حوادث را در کنار هم چنین تحلیل کرد که فضای سیاسی کشور پس از پیروزی انقلاب بهخصوص از میانه سال 58 روزبهروز به سمت تنشهای بیشتر رفت و درگیری میان گروهها به دلایل مختلف روزانه در سطح شهرها دیده میشد. درگیریهای کردستان، تسخیر سفارت آمریکا، دستگیری سعادتی، دستگیری فرزند آیتالله طالقانی، ترورهای گروه فرقان، تضاد در انتخابات ریاستجمهوری و مجلس، برخورد با روزنامهها و دفاتر احزاب و صدها درگیری بزرگ و کوچک در سطح کشور و عدم تحلیل صحیح سیاسی از سوی بنیصدر و مسعود رجوی در کنار اصطکاک بیش از حد حزب جمهوری اسلامی با دیگر گروهها منجر به بروز چنین اتفاقی تنها دو سال پس از پیروزی انقلاب شد و اگر این سیر تاریخی را باز هم ادامه دهیم، شاید بتوان گفت وقایع 30 خرداد 60 نیز ادامه درگیریهای
14 اسفند دانشگاه بود؛ روزی که بنیصدر برای سخنرانی به دانشگاه تهران رفت و ابتدا درگیری لفظی میان هواداران حزب جمهوری اسلامی و مجاهدین و هواداران بنیصدر درگرفت. بنیصدر سخنرانیاش را در ساعت 15:40 شروع کرد و کمی بعد ناگهان فریاد زد: «آرام باشید! دارم صحبت میکنم! من یقین دارم در دل فرد فرد شما اعتماد وجود دارد و کسی که در میدانها هر لحظه با خطر مرگ روبهروست، برای آن میجنگد که استقلال میهن حفظ شود. شمایی که با این چماقدارها نیستید از آنها جدا بشوید تا من از مردم بخواهم به حساب آنها برسند». پس از این سخنان بنیصدر، درگیری درون دانشگاه شدت گرفت و در آن روز چهار نفر کشته و 150 نفر زخمی شدند.
مواضع آیتالله خامنهای و آیتالله بهشتی پس از وقایع 14 اسفند
یک روز پس از این جریان که مصادف با نمازجمعه بود، آیتالله خامنهای در نمازجمعه تهران که در دانشگاه نیز برگزار میشد، حوادث روز پنجشنبه را بهشدت محکوم کرد. این واقعه باعث شدتگیری دعواهای سیاسی میان آیتالله بهشتی و بنیصدر شد. شهید بهشتی نیز در 22 اسفند 1359، در نامهای خطاب به امام دوگانگی موجود میان مدیران کشور را ناشی از وجود دو بینش متفاوت میان آنها معرفی کرد و ضمن توضیحاتی درباره این دو بینش نوشت: «...شاید برای شنیدن، این خبر تلخ و دشوار باشد که بسیاری از کسانی که در طول این سالها به مقتضیات طبیعت و ماهیت نظام اداری و رژیم شاهی، در همه سازمانهای لشکری و کشوری همواره در اقلیت بوده و زیر فشار اکثریت غربگرا یا شرقگرا بر این سازمانها به سر میبردهاند، هماکنون در جمهوری اسلامی.... دوباره تحت همان اکثریت قرار گرفتهاند ولی این بار زیر حمایت همهجانبه رئیسجمهور و فرمانده نیروهای مسلح... امروز در جمهوری اسلامی با حمایت رئیسجمهور و همفکران ایشان در جبهه ملی و نهضت آزادی و با همدستی خلقیها همه جا سرکوب میشوند که به سرنوشت مؤمنان در جنگ اصحاب اخدود دچار گردند».
تعیین کارگروه شفافسازی از سوی امام
امام پس از این اتفاق کارگروهی را برای شفافسازی این واقعه متشکل از آقایان موسویاردبیلی، شهابالدین اشراقی و مهدویکنی تعیین کرد. هیئت حل اختلاف جلسات متعددی تشکیل داد و بنیصدر را متخلف دانست ولی او زیر بار نرفت و درگیریهای خیابانی شدت یافت. بعد از واقعه دانشگاه تا
30 خرداد طبق گزارشهای شهربانی روزانه نزدیک هزار مورد درگیری در سطح کشور میان گروههای مختلف گزارش میشد که به سطح تنش در کشور دامن میزد. سرانجام به دنبال تحقیقاتی که پس از این واقعه انجام شد، دادگستری اعلام کرد واقعه 14 اسفند دانشگاه تهران یک حرکت سازمانیافته و از پیش طراحیشده علیه انقلاب اسلامی و خط امام بوده است که از این حکم در 30 خرداد علیه بنیصدر استفاده شد.
صداهای مخالف در دولت بنیصدر
در دولت نیز صداهای مخالف بنیصدر بیشتر شدند؛ رجایی و بهزاد نبوی در صحبتهای جداگانهای بنیصدر را ضدانقلاب نامیدند. نبوی در گفتوگویی درباره این مسائل، در سال 59 گفته است: «بنیصدر برای تضعیف و سرنگونکردن دولت گام برداشته و روز ۱۴ اسفند یک لحظه ضدانقلاب بر انقلاب غلبه کرد. آنها انقلاب را هدف قرار دادند نهفقط سرنگونی دولت رجایی را؛ الان ضروری میبینیم که به خاطر حفظ انقلاب، به خاطر بقای جمهوری اسلامی، دیگر سکوت نکنیم چون سکوت ما در اینجا کمکی به خود انقلاب نمیکند». این درگیریهای لفظی میان بنیصدر و تیم رجایی تا خرداد 60 ادامه یافت و سخنرانیهای بعدی بنیصدر در مشهد، ساوه، همدان و دیگر شهرها عمدتا حملاتی به سوی رجایی بود؛ اما پس از سالها گویا طرفین دعوا هنوز بر سر نوع ادبیات این واقعه اختلافنظر دارند که 14 اسفند غائله، درگیری یا چماقداری بود؟ این تنشها تا جایی پیش رفت که روزنامه انقلاب اسلامی متعلق به بنیصدر و توپخانه حمله به حزب جمهوری اسلامی در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۶۰ به دستور آیتالله بهشتی توقیف شد و در روز 30 خرداد 1360 بنیصدر از سوی مجلس با سخنرانی آقایان موسویخوئینیها، حسن روحانی، آیتالله خامنهای و تعدادی دیگر از مقام ریاستجمهوری عزل شد و دو ماه بعد به صورت مخفیانه از کشور گریخت و پس از عزل بنیصدر سازمان مجاهدین خلق با اعلام ورود به فاز نظامی دست به ترور و جنایتهای بیشماری زد که بررسی آنها پرونده مفصل دیگری میطلبد.
مواضع نشریات وقت از حوادث 14 اسفند
قابل ذکر است که تمام نشریاتی که در ادامه میآیند در آن زمان به صورت قانونی منتشر میشدند.
روایت هفتهنامه کار
هفتهنامه کار وابسته به سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در شماره 101 به تاریخ 20 اسفند 59 دراینباره نوشت: «آقای رئیسجمهور، این بازیها درد مردم را درمان نمیکند... چماقداری و شیوههای ترور و تهدید مردم باید برای همیشه ریشهکن شود... مجاهدین سازمان سیاسی خود را در حد گارد ضربت رئیسجمهور تنزل دادند-امپریالیسم، صهیونیسم و رژیم صدام از وقایع دانشگاه شادمان شدند... رئیسجمهور هیچ صحبتی از امپریالیسم نکرد و از خواستهای زحمتکشان سخنی به میان نیاورد».
روایت روزنامه مردم
روزنامه مردم ارگان مطبوعاتی حزب توده ایران در شماره 462 و 464 به تاریخ 17 و 19 اسفند دراینباره نوشت: «توطئه هفتم آمریکا در حال اجراست... امپریالیسم آمریکا میکوشد تا جمهوری اسلامی ایران را به جنگ برادرکشی بکشاند... در پشت همه حوادث اخیر دست امپریالیسم آمریکا دیده میشود. تمام فعالیت حزب توده ایران در جهت تجهیز نیروی عظیم مردمی برای درهمشکستن توطئه هفتم آمریکاست... حزب توده ایران آماده بحث و گفتوگو با رئیسجمهور است... آمریکا در ایران چگونه دولتی میخواهد؟».
روایت روزنامه انقلاب اسلامی
روزنامه انقلاب اسلامی وابسته به بنیصدر در تاریخ 16 و 17 اسفند 59 دراینباره از قول بنیصدر نوشت: «ترجیح میدهم امروز به دست تبهکار چماقداران کشته بشوم بلکه رسم چماقداری در این کشور از میان برود... از خداوند متعال مسئلت میطلبم که قضات مأمور رسیدگی به این امر را توفیق و از این آزمایش روسفید بهدرآورد... محافظان رئیسجمهور در دستگیری اخلالگران دخالتی نداشتند... اینک همه متوجه میشوند چماقداران چگونه سازمان یافتهاند و دستگاههای تبلیغاتی چگونه به انحصار درآمدهاند».
روایت روزنامه اطلاعات
روزنامه اطلاعات هم در تاریخ 16 اسفند درباره وقایع دانشگاه نوشت: «مراسم بزرگداشت دکتر مصدق به خشونت کشیده شد... اعلام خطر امام به ملت، روحانیت و دولتمردان... در حوادث دانشگاه 4 نفر کشته و 150 تن زخمی شدند».
روایت روزنامه جمهوری اسلامی و کیهان
روزنامه جمهوری اسلامی ارگان مطبوعاتی حزب جمهوری اسلامی نیز در تاریخ 16 اسفند نوشت: «گارد رئیسجمهور و میلیشیا به مردم بیدفاع حمله کردند... عکسالعمل شدید مردم در مقابل جریانات پنجشنبه». روزنامه کیهان هم در روزهای 16 و 17 اسفند 1359 دراینباره نوشت: «آخرین خبرها و اظهارنظرها درباره حوادث خشونتآمیز دانشگاه... امام: عقل سیاسی اقتضا میکند دست از اختلاف برداریم... موسویاردبیلی: اینگونه برخوردها را که روز پنجشنبه شاهد آن بودیم محکوم میکنیم».
روایت نشریه مجاهد
نشریه مجاهد، ارگان مطبوعاتی سازمان مجاهدین خلق هم در تاریخ
16 اسفند 59 دراینباره نوشت: «تلاش جبهه ارتجاع برای رودررو قراردادن آیتالله خمینی و مجاهدین... شیخ علی تهرانی ضمن محکومکردن چماقداران خواستار انحلال حزب جمهوری اسلامی شد... نامه مجاهدین به هاشمیرفسنجانی... حزب جمهوری اسلامی عامل اصلی حمله به میتینگها و مراسمها».
نشریه اتحاد مردم ارگان مطبوعات جبهه دموکراتیک مردم ایران نیز در روز 18 اسفند 59 دراینباره نوشت: «زورآزمایی رئیسجمهور راه بازگشت به آشتی و همکاری را به درازا میکشد».
روایت روزنامه میزان
روزنامه میزان، وابسته به نهضت آزادی هم در تاریخ 16 اسفند 59 دراینباره صرفا به بازنشر سخنان رئیسجمهور پرداخت: «بر آن نیستیم که از مصدق بتی بسازیم... مگر از کار مغز چه زیان دیدید که آن را با چماق عوض کردید».
14 اسفند دانشگاه بود؛ روزی که بنیصدر برای سخنرانی به دانشگاه تهران رفت و ابتدا درگیری لفظی میان هواداران حزب جمهوری اسلامی و مجاهدین و هواداران بنیصدر درگرفت. بنیصدر سخنرانیاش را در ساعت 15:40 شروع کرد و کمی بعد ناگهان فریاد زد: «آرام باشید! دارم صحبت میکنم! من یقین دارم در دل فرد فرد شما اعتماد وجود دارد و کسی که در میدانها هر لحظه با خطر مرگ روبهروست، برای آن میجنگد که استقلال میهن حفظ شود. شمایی که با این چماقدارها نیستید از آنها جدا بشوید تا من از مردم بخواهم به حساب آنها برسند». پس از این سخنان بنیصدر، درگیری درون دانشگاه شدت گرفت و در آن روز چهار نفر کشته و 150 نفر زخمی شدند.
مواضع آیتالله خامنهای و آیتالله بهشتی پس از وقایع 14 اسفند
یک روز پس از این جریان که مصادف با نمازجمعه بود، آیتالله خامنهای در نمازجمعه تهران که در دانشگاه نیز برگزار میشد، حوادث روز پنجشنبه را بهشدت محکوم کرد. این واقعه باعث شدتگیری دعواهای سیاسی میان آیتالله بهشتی و بنیصدر شد. شهید بهشتی نیز در 22 اسفند 1359، در نامهای خطاب به امام دوگانگی موجود میان مدیران کشور را ناشی از وجود دو بینش متفاوت میان آنها معرفی کرد و ضمن توضیحاتی درباره این دو بینش نوشت: «...شاید برای شنیدن، این خبر تلخ و دشوار باشد که بسیاری از کسانی که در طول این سالها به مقتضیات طبیعت و ماهیت نظام اداری و رژیم شاهی، در همه سازمانهای لشکری و کشوری همواره در اقلیت بوده و زیر فشار اکثریت غربگرا یا شرقگرا بر این سازمانها به سر میبردهاند، هماکنون در جمهوری اسلامی.... دوباره تحت همان اکثریت قرار گرفتهاند ولی این بار زیر حمایت همهجانبه رئیسجمهور و فرمانده نیروهای مسلح... امروز در جمهوری اسلامی با حمایت رئیسجمهور و همفکران ایشان در جبهه ملی و نهضت آزادی و با همدستی خلقیها همه جا سرکوب میشوند که به سرنوشت مؤمنان در جنگ اصحاب اخدود دچار گردند».
تعیین کارگروه شفافسازی از سوی امام
امام پس از این اتفاق کارگروهی را برای شفافسازی این واقعه متشکل از آقایان موسویاردبیلی، شهابالدین اشراقی و مهدویکنی تعیین کرد. هیئت حل اختلاف جلسات متعددی تشکیل داد و بنیصدر را متخلف دانست ولی او زیر بار نرفت و درگیریهای خیابانی شدت یافت. بعد از واقعه دانشگاه تا
30 خرداد طبق گزارشهای شهربانی روزانه نزدیک هزار مورد درگیری در سطح کشور میان گروههای مختلف گزارش میشد که به سطح تنش در کشور دامن میزد. سرانجام به دنبال تحقیقاتی که پس از این واقعه انجام شد، دادگستری اعلام کرد واقعه 14 اسفند دانشگاه تهران یک حرکت سازمانیافته و از پیش طراحیشده علیه انقلاب اسلامی و خط امام بوده است که از این حکم در 30 خرداد علیه بنیصدر استفاده شد.
صداهای مخالف در دولت بنیصدر
در دولت نیز صداهای مخالف بنیصدر بیشتر شدند؛ رجایی و بهزاد نبوی در صحبتهای جداگانهای بنیصدر را ضدانقلاب نامیدند. نبوی در گفتوگویی درباره این مسائل، در سال 59 گفته است: «بنیصدر برای تضعیف و سرنگونکردن دولت گام برداشته و روز ۱۴ اسفند یک لحظه ضدانقلاب بر انقلاب غلبه کرد. آنها انقلاب را هدف قرار دادند نهفقط سرنگونی دولت رجایی را؛ الان ضروری میبینیم که به خاطر حفظ انقلاب، به خاطر بقای جمهوری اسلامی، دیگر سکوت نکنیم چون سکوت ما در اینجا کمکی به خود انقلاب نمیکند». این درگیریهای لفظی میان بنیصدر و تیم رجایی تا خرداد 60 ادامه یافت و سخنرانیهای بعدی بنیصدر در مشهد، ساوه، همدان و دیگر شهرها عمدتا حملاتی به سوی رجایی بود؛ اما پس از سالها گویا طرفین دعوا هنوز بر سر نوع ادبیات این واقعه اختلافنظر دارند که 14 اسفند غائله، درگیری یا چماقداری بود؟ این تنشها تا جایی پیش رفت که روزنامه انقلاب اسلامی متعلق به بنیصدر و توپخانه حمله به حزب جمهوری اسلامی در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۶۰ به دستور آیتالله بهشتی توقیف شد و در روز 30 خرداد 1360 بنیصدر از سوی مجلس با سخنرانی آقایان موسویخوئینیها، حسن روحانی، آیتالله خامنهای و تعدادی دیگر از مقام ریاستجمهوری عزل شد و دو ماه بعد به صورت مخفیانه از کشور گریخت و پس از عزل بنیصدر سازمان مجاهدین خلق با اعلام ورود به فاز نظامی دست به ترور و جنایتهای بیشماری زد که بررسی آنها پرونده مفصل دیگری میطلبد.
مواضع نشریات وقت از حوادث 14 اسفند
قابل ذکر است که تمام نشریاتی که در ادامه میآیند در آن زمان به صورت قانونی منتشر میشدند.
روایت هفتهنامه کار
هفتهنامه کار وابسته به سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در شماره 101 به تاریخ 20 اسفند 59 دراینباره نوشت: «آقای رئیسجمهور، این بازیها درد مردم را درمان نمیکند... چماقداری و شیوههای ترور و تهدید مردم باید برای همیشه ریشهکن شود... مجاهدین سازمان سیاسی خود را در حد گارد ضربت رئیسجمهور تنزل دادند-امپریالیسم، صهیونیسم و رژیم صدام از وقایع دانشگاه شادمان شدند... رئیسجمهور هیچ صحبتی از امپریالیسم نکرد و از خواستهای زحمتکشان سخنی به میان نیاورد».
روایت روزنامه مردم
روزنامه مردم ارگان مطبوعاتی حزب توده ایران در شماره 462 و 464 به تاریخ 17 و 19 اسفند دراینباره نوشت: «توطئه هفتم آمریکا در حال اجراست... امپریالیسم آمریکا میکوشد تا جمهوری اسلامی ایران را به جنگ برادرکشی بکشاند... در پشت همه حوادث اخیر دست امپریالیسم آمریکا دیده میشود. تمام فعالیت حزب توده ایران در جهت تجهیز نیروی عظیم مردمی برای درهمشکستن توطئه هفتم آمریکاست... حزب توده ایران آماده بحث و گفتوگو با رئیسجمهور است... آمریکا در ایران چگونه دولتی میخواهد؟».
روایت روزنامه انقلاب اسلامی
روزنامه انقلاب اسلامی وابسته به بنیصدر در تاریخ 16 و 17 اسفند 59 دراینباره از قول بنیصدر نوشت: «ترجیح میدهم امروز به دست تبهکار چماقداران کشته بشوم بلکه رسم چماقداری در این کشور از میان برود... از خداوند متعال مسئلت میطلبم که قضات مأمور رسیدگی به این امر را توفیق و از این آزمایش روسفید بهدرآورد... محافظان رئیسجمهور در دستگیری اخلالگران دخالتی نداشتند... اینک همه متوجه میشوند چماقداران چگونه سازمان یافتهاند و دستگاههای تبلیغاتی چگونه به انحصار درآمدهاند».
روایت روزنامه اطلاعات
روزنامه اطلاعات هم در تاریخ 16 اسفند درباره وقایع دانشگاه نوشت: «مراسم بزرگداشت دکتر مصدق به خشونت کشیده شد... اعلام خطر امام به ملت، روحانیت و دولتمردان... در حوادث دانشگاه 4 نفر کشته و 150 تن زخمی شدند».
روایت روزنامه جمهوری اسلامی و کیهان
روزنامه جمهوری اسلامی ارگان مطبوعاتی حزب جمهوری اسلامی نیز در تاریخ 16 اسفند نوشت: «گارد رئیسجمهور و میلیشیا به مردم بیدفاع حمله کردند... عکسالعمل شدید مردم در مقابل جریانات پنجشنبه». روزنامه کیهان هم در روزهای 16 و 17 اسفند 1359 دراینباره نوشت: «آخرین خبرها و اظهارنظرها درباره حوادث خشونتآمیز دانشگاه... امام: عقل سیاسی اقتضا میکند دست از اختلاف برداریم... موسویاردبیلی: اینگونه برخوردها را که روز پنجشنبه شاهد آن بودیم محکوم میکنیم».
روایت نشریه مجاهد
نشریه مجاهد، ارگان مطبوعاتی سازمان مجاهدین خلق هم در تاریخ
16 اسفند 59 دراینباره نوشت: «تلاش جبهه ارتجاع برای رودررو قراردادن آیتالله خمینی و مجاهدین... شیخ علی تهرانی ضمن محکومکردن چماقداران خواستار انحلال حزب جمهوری اسلامی شد... نامه مجاهدین به هاشمیرفسنجانی... حزب جمهوری اسلامی عامل اصلی حمله به میتینگها و مراسمها».
نشریه اتحاد مردم ارگان مطبوعات جبهه دموکراتیک مردم ایران نیز در روز 18 اسفند 59 دراینباره نوشت: «زورآزمایی رئیسجمهور راه بازگشت به آشتی و همکاری را به درازا میکشد».
روایت روزنامه میزان
روزنامه میزان، وابسته به نهضت آزادی هم در تاریخ 16 اسفند 59 دراینباره صرفا به بازنشر سخنان رئیسجمهور پرداخت: «بر آن نیستیم که از مصدق بتی بسازیم... مگر از کار مغز چه زیان دیدید که آن را با چماق عوض کردید».
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.