کد خبر
92783
افزایش شدید تراکم جمعیت تهران تا سال 1430
جمعيت شهري در نيمقرن اخير ۹ برابر شده است
ساعت 24-شهر و شهرنشینی دارای تاریخچهیی بسیار قدیمی است و بیش از پنج هزار سال قدمت دارد. تا سال ۱۹۰۰ میلادی از هر ۸ نفر، فقط یکی در مناطق شهری زندگی میکرد. اما در حال حاضر نیمی از جمعیت جهان شهرنشین (۵۴درصد) هستند. در سطح جهانی تا سال ۲۰۵۰ از هر ۱۰ نفر ۷ نفر ساکن شهرها خواهند شد. یعنی از مجموع ۵/۹میلیارد جمعیت جهان در سال ۲۰۵۰ میلادی، بیش از ۳/۶میلیارد نفر ساکن شهرها خواهند شد. در حالی که اکنون جمعیت شهرها بیش از ۹/۳میلیارد نفر است.
div align="justify">به علت توسعه صنعت در كشورهاي غربي، افزايش جمعيت شهرهاي آنها قابل توجيه است اما مهاجرت از روستا به شهر در كشورهاي در حال توسعه يكي از چالشهاي موجود اين كشورها محسوب ميشود.
براساس مطالعهيي كه توسط يكي از مراكز پژوهشي فرانسه انجام شد، تاكيد شد كه گرايش به سكونت در شهرهاي قارههاي آفريقا و آسيا روزبهروز در حال افزايش است و تا سال ۲۰۳۰ بزرگترين شهرهاي جهان از آن آسيا و آفريقا خواهد بود (شكورپور، ۱۳۸۶) .
ايران نيز داراي سابقهيي ديرين در تاريخ شهرنشيني است. سابقه سرشماري عمومي نفوس و مسكن در ايران مربوط به سالهاي ۱۳۳۵، ۱۳۴۵، ۱۳۵۵، ۱۳۶۵، ۱۳۷۵، ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ ميشود. بنابراين نخستين آمار رسمي از تعداد جمعيت شهري مربوط به سال ۱۳۳۵ ميشود. لذا در اين مقاله، روند شهرنشيني در كشور از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۰ بررسي ميشود. دادههاي سرشماريهاي عمومي نفوس و مسكن نشان ميدهد، در نيمقرن اخير روند شهرنشيني در ايران سير صعودي داشته است. در سال ۱۳۹۰ جمعيت شهري ايران از مرز دوسوم كل جمعيت كشور فراتر رفت. انتظار ميرود روند شهرنشيني در ايران همچنان به سير صعودي خود ادامه داده و در سال ۱۴۳۰ به حدود ۸۵درصد برسد.
به نظر ميرسد در صورت اجراي سياستهاي افزايشي جمعيت، تمركز جمعيت در مناطق شهري پرجمعيت به ويژه تهران و ساير كلانشهرها بيش از پيش خواهد شد. بديهي است رشد سريع جمعيت شهري به ويژه در كلانشهرها به همراه عدم برنامهريزي و فراهم نمودن زيرساختهاي لازم، سبب آسيبهاي جدي و متعدد اقتصادي و اجتماعي در مناطق شهري خواهد شد. بنابراين مناسب است اكثر برنامهريزيهاي كلان كشور با هدف جلوگيري از رشد بيرويه كلانشهرها از جمله شهر تهران صورت پذيرد.
روند شهرنشيني ايران و مقايسه با جهان
بررسي نتايج سرشماريها نشان ميدهد كه نسبت شهرنشيني ايران از ۳۱درصد در سال ۱۳۳۵ به ۷۴درصد در سال ۱۳۹۰ رسيده است. به اين ترتيب طي نيمقرن گذشته تعداد جمعيت مناطق شهري بالغ بر ۹ برابر شده، درحالي كه طي همين مدت جمعيت روستايي ۷/۱ برابر شده است.
از جمله عوامل موثر در اين امر تمركز سرمايه در شهرهاي بزرگ، ادغام تعداد بسيار زيادي از نقاط روستايي اطراف شهرها به مجموعه شهرها و تبديل برخي نقاط روستايي به شهر، عدم ايجاد فرصتهاي شغلي و كمبود فرصتهاي تحصيلي در سطوح متوسطه و عالي در مناطق روستايي، گسترش فعاليتهاي خدماتي در مناطق شهري، ايجاد برخي صنايع در حاشيه شهرها و مكانيزه شدن كشاورزي در برخي از نقاط روستايي و در نتيجه مهاجرت روستاييان به شهرها و... هستند. شايان ذكر است در سطح جهاني در سال ۲۰۰۸ براي نخستينبار، انتقال شهري به وقوع پيوست، به بياني ديگر بيش از نيمي از جمعيت جهان (۳ميلياردو۳۰۰ميليون نفر) در مناطق شهري زندگي ميكردند، براين اساس سازمان ملل، سال ۲۰۰۸ را سال شهرنشيني ناميد. اين موضوع درحالي است كه انتقال شهري براي ايران در سال ۱۳۵۹ رخ داد. به بياني ديگر در طي نيمقرن گذشته روند شهرنشيني و روستانشيني در ايران يك الگوي ضربدري را به تصوير ميكشد (شكلهاي ۱ و۲) .
روند تغييرات تعداد نقاط شهري
مطالعات نشان ميدهد كه تعداد شهرهاي كشور از ۱۹۹ نقطه در سال ۱۳۳۵ به ۱۱۳۹ نقطه در سال ۱۳۹۰ افزايش يافت. از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۵ تهران تنها كلانشهر كشور بود، اما از سال ۱۳۶۵ به بعد تعداد كلانشهرهاي كشور رو به افزايش گذشت. بهگونهيي كه پرجمعيتترين شهرهاي كشور در سال ۱۳۹۰ به ترتيب تهران، مشهد، اصفهان، كرج، تبريز، شيراز، اهواز و قم بودهاند كه در مجموع ۴/۱۹ميليون نفر يا ۲/۳۶درصد از جمعيت شهرنشين و ۸/۲۵درصد از كل جمعيت كشور را در خود جاي دادهاند.
بررسي جمعيت ۸ شهر بزرگ كشور (بالاي ۱ميليون نفر) ودرصد آن نسبت به كل جمعيت شهرنشين طي سالهاي ۱۳۹۰-۱۳۳۵ نشاندهنده ناهماهنگي بين اندازه شهرها و تمركز جمعيت شهري در چند شهر بزرگ است (جدول ۲). بهطوري كه در سال ۱۳۳۵ حدود ۲/۴۶درصد و در سال ۱۳۴۵ معادل ۱/۴۷درصد، در سال ۱۳۵۵ برابر ۰/۴۸درصد و در سالهاي ۱۳۶۵، ۱۳۷۵، ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ به ترتيب ۶/۴۳، ۹/۳۹، ۹/۳۹ و ۲/۳۶درصد كل جمعيت نقاط شهري كشور در اين ۸ شهر متمركز بودهاند.
علاوه بر اين در كلانشهرهاي ايران نيز نوعي ناهماهنگي ديده ميشود به اين ترتيب كه جمعيت كلانشهر تهران به عنوان پرتراكمترين شهر كشور۳ برابر دومين كلانشهر كشور يعني شهر مشهد است. كلانشهر تهران به عنوان بزرگترين شهر كشور محسوب شده كه حدود ۱۱درصد از جمعيت كشور و بيش از ۱۵درصد جمعيت شهري ايران را درون خود جاي داده است. اين مركزيت علاوه بر تمركز جمعيت با تمركز خدمات، فرصتهاي شغلي، منابع، سرمايهگذاري و بطور كلي توزيع نابرابر امكانات و منابع نيز همراه بوده است. همانگونه كه در جدول ۳ مشاهده ميشود، (با فرض صحت نتايج يا ثبات ميزان خطا در سرشماريها)، متوسط ميزان رشد سالانه جمعيت شهري كشور در فواصل سالهاي سرشماريها يكسان نبوده است. حداكثر ميزان رشد سالانه در طي اين سالها مربوط به سالهاي ۱۳۶۵-۱۳۵۵، با مقدار ۴/۵درصد و حداقل آن مربوط به سالهاي ۱۳۹۰-۱۳۸۵، با مقدار ۱۴/۲درصد بوده است. ارقام نشان ميدهند در ۵۵ سال گذشته ميانگين جمعيت شهرهاي كشور از الگوي معيني پيروي نكرده است. به اين ترتيب كه از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۷۰ روند افزايشي داشته و سپس از سال ۱۳۷۰ به بعد سير نزولي خود را طي كرده است.
طبقات جمعيتي شهرهاي كشور و تحولات آن
بررسيهاي صورتگرفته در مورد جمعيت شهري كشورهاي مختلف جهان نشان ميدهد كه تعداد جمعيت از شهري به شهر ديگر متفاوت است. به ندرت ممكن است در يك كشور دو شهر از نظر تعداد جمعيت همانند باشند. به همين دليل و براي تسهيل در مطالعات جمعيتي، جمعيتشناسان و برنامهريزان شهرها را طبقهبندي ميكنند.
از ويژگي جمعيت شهرهاي ايران، وجود تعداد كمي كلانشهر (۸ كلانشهر) با جمعيت زياد (بالغبر ۳۶درصد جمعيت شهري) و نيز تعداد زيادي شهر كوچك (۹۷۲ شهر كمتر از ۵۰هزار نفر) با جمعيت كم (حدود ۸/۱۹درصد از جمعيت شهري كشور) است. جدول ۴ نشان ميدهد در سالهاي ۱۳۷۵ و ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ بيش از نيمي از جمعيت شهرنشين كشور در شهرهايي با جمعيت بالاتر از ۲۵۰هزار نفر جمعيت زندگي ميكردهاند. علاوه بر اين، اين جدول نشان ميدهد كه تعداد شهرهايي كه داراي جمعيت كم هستند در حال افزايش است.
توزيع استاني جمعيت شهرنشين در ايران
بررسي روند شهرنشيني در استانهاي كشور نيز حاكي از افزايش اين ميزان در تمامي استانهاي كشور است. در سال ۱۳۹۰، روستانشيني فقط در يك استان ۵۰درصد بوده در حالي كه در ۳۰ استان ديگر شهرنشيني چهره غالب جمعيتي بوده است. البته تفاوتهاي فاحشي در اين زمينه بين استانهاي كشور ملاحظه ميشود به اين ترتيب كه ميزان شهرنشيني از ۲/۹۵درصد در استان قم تا ۴۹درصد در استان سيستان و بلوچستان در نوسان بوده است.
مركزيت شهري با تمركز بسيار بالاي جمعيت در شهرهاي مركزي استانها و به ويژه شهر تهران (به عنوان پايتخت) از ابعاد مورد بررسي در فرايند شهرنشيني در ايران است. اين مركزيت علاوه بر تمركز جمعيت با تمركز خدمات، فرصتهاي شغلي، منابع، سرمايهگذاري و بطور كلي توزيع نابرابر امكانات و منابع نيز همراه بوده است (مالمير، ۱۳۸۹). براساس نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال ۱۳۹۰، حدود ۵/۷درصد شهرهاي كشور بالاي صدهزار نفر جمعيت داشتهاند. استان تهران به عنوان پرجمعيتترين استان كشور به تنهايي ۲۱درصد (بالغ بر يكپنجم) از جمعيت شهري كشور را درون خود جاي داده است. در مقابل كمترين سهم جمعيت شهري كشور مربوط به استان زنجان با مقدار ۴/۰درصد (يكبيستوپنجم) جمعيت شهري كشور را به خود اختصاص داده است.
از نظر تعداد شهرها، استان اصفهان با تعداد ۱۰۱ شهر رتبه اول را به خود اختصاص ميدهد. به عبارتي حدود ۹درصد شهرهاي كشور در استان اصفهان استقرار يافتهاند. در مقابل استان قم با ۶ شهر رتبه آخر را به خود تخصيص داده است.
نتيجهگيري
نسبت شهرنشيني در كل كشور در طي نيمقرن گذشته روندي صعودي داشته است. تعداد جمعيت در نقاط شهري بالغ بر ۹ برابر شده، در حالي كه طي همين مدت جمعيت روستايي ۷/۱ برابر شده است. براساس مطالعات نگارنده روند شهرنشيني در ايران همچنان به سير صعودي خود ادامه داده و احتمالا در سال ۱۴۳۰ به حدود ۸۵درصد خواهد رسيد. به اين ترتيب در سالهاي آتي بر تراكم جمعيت كلانشهرها و از جمله شهر تهران بهشدت افزوده خواهد شد.
بررسيها نشان داد بيشترين رشد جمعيت شهري كشور مربوط به كلانشهر تهران و چند كلانشهر ديگر كشور بوده است. از ويژگي شهرنشيني در ايران وجود تعداد كمل كلانشهر (۸ كلانشهر) با جمعيت زياد و نيز تعداد زيادي شهر كوچك (۹۷۲ شهر كمتر از ۵۰هزار نفر) با جمعيت كم است.
از نظر توزيع استاني از نظر تعداد شهرها، استان اصفهان با تعداد ۱۰۱ شهر رتبه اول را به خود اختصاص ميدهد. به عبارتي حدود ۹درصد شهرهاي كشور در استان اصفهان استقرار يافتهاند. در مقابل استان قم با ۶ شهر رتبه آخر را به خود تخصيص داده است.
توضيح اينكه بازتوزيع نامتناسب جمعيت در كشور به علل مختلفي از جمله شرايط متفاوت اقليمي و جغرافيايي و تاريخي در نقاط مختلف سرزمين پهناور ايران و تمركز سياسي و اقتصادي و برنامهريزيهاي نامناسب در گذشته به گونهيي بوده كه چنين شرايطي منجر به تمركز بيش از حد جمعيت در برخي شهرها ازجمله كلانشهر تهران شده است. جمعيت شهر تهران در سالهاي ۱۳۵۵، ۱۳۶۵ و ۱۳۷۰ بيش از جمعيت مجموع شهرهاي كوچك (شهرهاي داراي جمعيت كمتر از ۵۰هزار نفر) و در سال ۱۳۹۰ جمعيت اين شهر از مجموع جمعيت شهرهاي داراي جمعيت ۱۰۰هزار نفر جمعيت نيز فراتر رفت. بدينترتيب جمعيت ساكن در شهر تهران، به تنهايي معادل با ۲/۱۵درصد جمعيت شهرنشين كشور در سال ۱۳۹۰ بوده است. چنين وضعيتي در اكثر كشورهاي درحال توسعه و نيز كشورهاي كمتر توسعهيافته ملاحظه ميشود. بديهي است، رشد نامتوازن جمعيت و تراكم آنها در پايتخت كشورهاي درحال توسعه يا توسعهنيافته يكي از مشكلات بزرگ پيشروي اين كشورهاست. اين شهرها علاوه بر مشكلات عديده زيست محيطي از قبيل آلودگي هوا، تخريب منابع زيستي، مشكلات حمل و نقل و ترافيك سرسامآور معمولا با حد بالايي از جرم و جنايت و بزهكاري نيز روبهرو هستند. همچنين در اطراف اين شهرها حاشيهنشيني، زاغهنشيني و حلبيآبادها مشكل عمده ديگري است كه با آن دست به گريبانند.
بنابراين اكثر برنامهريزيهاي كلان در كشورهاي كمتر توسعهيافته يا درحال توسعه بايد با هدف جلوگيري از رشد بيرويه كلانشهرها از جمله پايتخت آنها باشد. توزيع منابع اعتباري و سرمايهيي در اطراف و اكناف كشور و با توجه به نيازهاي واقعي كشور بر طبق يك الگوي فراگير ملي ميتواند از رشد بيرويه و بزرگ شدن اين شهرها جلوگيري كند. بديهي است معكوس كردن مهاجرت در اين شهرها كاري است سخت و زمانبر كه تنها با داشتن يك برنامه ملي و عزم نخبگان جامعه در جهت رسيدن به توسعهيي پايدار ممكن خواهد شد.
براساس مطالعهيي كه توسط يكي از مراكز پژوهشي فرانسه انجام شد، تاكيد شد كه گرايش به سكونت در شهرهاي قارههاي آفريقا و آسيا روزبهروز در حال افزايش است و تا سال ۲۰۳۰ بزرگترين شهرهاي جهان از آن آسيا و آفريقا خواهد بود (شكورپور، ۱۳۸۶) .
ايران نيز داراي سابقهيي ديرين در تاريخ شهرنشيني است. سابقه سرشماري عمومي نفوس و مسكن در ايران مربوط به سالهاي ۱۳۳۵، ۱۳۴۵، ۱۳۵۵، ۱۳۶۵، ۱۳۷۵، ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ ميشود. بنابراين نخستين آمار رسمي از تعداد جمعيت شهري مربوط به سال ۱۳۳۵ ميشود. لذا در اين مقاله، روند شهرنشيني در كشور از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۰ بررسي ميشود. دادههاي سرشماريهاي عمومي نفوس و مسكن نشان ميدهد، در نيمقرن اخير روند شهرنشيني در ايران سير صعودي داشته است. در سال ۱۳۹۰ جمعيت شهري ايران از مرز دوسوم كل جمعيت كشور فراتر رفت. انتظار ميرود روند شهرنشيني در ايران همچنان به سير صعودي خود ادامه داده و در سال ۱۴۳۰ به حدود ۸۵درصد برسد.
به نظر ميرسد در صورت اجراي سياستهاي افزايشي جمعيت، تمركز جمعيت در مناطق شهري پرجمعيت به ويژه تهران و ساير كلانشهرها بيش از پيش خواهد شد. بديهي است رشد سريع جمعيت شهري به ويژه در كلانشهرها به همراه عدم برنامهريزي و فراهم نمودن زيرساختهاي لازم، سبب آسيبهاي جدي و متعدد اقتصادي و اجتماعي در مناطق شهري خواهد شد. بنابراين مناسب است اكثر برنامهريزيهاي كلان كشور با هدف جلوگيري از رشد بيرويه كلانشهرها از جمله شهر تهران صورت پذيرد.
روند شهرنشيني ايران و مقايسه با جهان
بررسي نتايج سرشماريها نشان ميدهد كه نسبت شهرنشيني ايران از ۳۱درصد در سال ۱۳۳۵ به ۷۴درصد در سال ۱۳۹۰ رسيده است. به اين ترتيب طي نيمقرن گذشته تعداد جمعيت مناطق شهري بالغ بر ۹ برابر شده، درحالي كه طي همين مدت جمعيت روستايي ۷/۱ برابر شده است.
از جمله عوامل موثر در اين امر تمركز سرمايه در شهرهاي بزرگ، ادغام تعداد بسيار زيادي از نقاط روستايي اطراف شهرها به مجموعه شهرها و تبديل برخي نقاط روستايي به شهر، عدم ايجاد فرصتهاي شغلي و كمبود فرصتهاي تحصيلي در سطوح متوسطه و عالي در مناطق روستايي، گسترش فعاليتهاي خدماتي در مناطق شهري، ايجاد برخي صنايع در حاشيه شهرها و مكانيزه شدن كشاورزي در برخي از نقاط روستايي و در نتيجه مهاجرت روستاييان به شهرها و... هستند. شايان ذكر است در سطح جهاني در سال ۲۰۰۸ براي نخستينبار، انتقال شهري به وقوع پيوست، به بياني ديگر بيش از نيمي از جمعيت جهان (۳ميلياردو۳۰۰ميليون نفر) در مناطق شهري زندگي ميكردند، براين اساس سازمان ملل، سال ۲۰۰۸ را سال شهرنشيني ناميد. اين موضوع درحالي است كه انتقال شهري براي ايران در سال ۱۳۵۹ رخ داد. به بياني ديگر در طي نيمقرن گذشته روند شهرنشيني و روستانشيني در ايران يك الگوي ضربدري را به تصوير ميكشد (شكلهاي ۱ و۲) .
روند تغييرات تعداد نقاط شهري
مطالعات نشان ميدهد كه تعداد شهرهاي كشور از ۱۹۹ نقطه در سال ۱۳۳۵ به ۱۱۳۹ نقطه در سال ۱۳۹۰ افزايش يافت. از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۵ تهران تنها كلانشهر كشور بود، اما از سال ۱۳۶۵ به بعد تعداد كلانشهرهاي كشور رو به افزايش گذشت. بهگونهيي كه پرجمعيتترين شهرهاي كشور در سال ۱۳۹۰ به ترتيب تهران، مشهد، اصفهان، كرج، تبريز، شيراز، اهواز و قم بودهاند كه در مجموع ۴/۱۹ميليون نفر يا ۲/۳۶درصد از جمعيت شهرنشين و ۸/۲۵درصد از كل جمعيت كشور را در خود جاي دادهاند.
بررسي جمعيت ۸ شهر بزرگ كشور (بالاي ۱ميليون نفر) ودرصد آن نسبت به كل جمعيت شهرنشين طي سالهاي ۱۳۹۰-۱۳۳۵ نشاندهنده ناهماهنگي بين اندازه شهرها و تمركز جمعيت شهري در چند شهر بزرگ است (جدول ۲). بهطوري كه در سال ۱۳۳۵ حدود ۲/۴۶درصد و در سال ۱۳۴۵ معادل ۱/۴۷درصد، در سال ۱۳۵۵ برابر ۰/۴۸درصد و در سالهاي ۱۳۶۵، ۱۳۷۵، ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ به ترتيب ۶/۴۳، ۹/۳۹، ۹/۳۹ و ۲/۳۶درصد كل جمعيت نقاط شهري كشور در اين ۸ شهر متمركز بودهاند.
علاوه بر اين در كلانشهرهاي ايران نيز نوعي ناهماهنگي ديده ميشود به اين ترتيب كه جمعيت كلانشهر تهران به عنوان پرتراكمترين شهر كشور۳ برابر دومين كلانشهر كشور يعني شهر مشهد است. كلانشهر تهران به عنوان بزرگترين شهر كشور محسوب شده كه حدود ۱۱درصد از جمعيت كشور و بيش از ۱۵درصد جمعيت شهري ايران را درون خود جاي داده است. اين مركزيت علاوه بر تمركز جمعيت با تمركز خدمات، فرصتهاي شغلي، منابع، سرمايهگذاري و بطور كلي توزيع نابرابر امكانات و منابع نيز همراه بوده است. همانگونه كه در جدول ۳ مشاهده ميشود، (با فرض صحت نتايج يا ثبات ميزان خطا در سرشماريها)، متوسط ميزان رشد سالانه جمعيت شهري كشور در فواصل سالهاي سرشماريها يكسان نبوده است. حداكثر ميزان رشد سالانه در طي اين سالها مربوط به سالهاي ۱۳۶۵-۱۳۵۵، با مقدار ۴/۵درصد و حداقل آن مربوط به سالهاي ۱۳۹۰-۱۳۸۵، با مقدار ۱۴/۲درصد بوده است. ارقام نشان ميدهند در ۵۵ سال گذشته ميانگين جمعيت شهرهاي كشور از الگوي معيني پيروي نكرده است. به اين ترتيب كه از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۷۰ روند افزايشي داشته و سپس از سال ۱۳۷۰ به بعد سير نزولي خود را طي كرده است.
طبقات جمعيتي شهرهاي كشور و تحولات آن
بررسيهاي صورتگرفته در مورد جمعيت شهري كشورهاي مختلف جهان نشان ميدهد كه تعداد جمعيت از شهري به شهر ديگر متفاوت است. به ندرت ممكن است در يك كشور دو شهر از نظر تعداد جمعيت همانند باشند. به همين دليل و براي تسهيل در مطالعات جمعيتي، جمعيتشناسان و برنامهريزان شهرها را طبقهبندي ميكنند.
از ويژگي جمعيت شهرهاي ايران، وجود تعداد كمي كلانشهر (۸ كلانشهر) با جمعيت زياد (بالغبر ۳۶درصد جمعيت شهري) و نيز تعداد زيادي شهر كوچك (۹۷۲ شهر كمتر از ۵۰هزار نفر) با جمعيت كم (حدود ۸/۱۹درصد از جمعيت شهري كشور) است. جدول ۴ نشان ميدهد در سالهاي ۱۳۷۵ و ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ بيش از نيمي از جمعيت شهرنشين كشور در شهرهايي با جمعيت بالاتر از ۲۵۰هزار نفر جمعيت زندگي ميكردهاند. علاوه بر اين، اين جدول نشان ميدهد كه تعداد شهرهايي كه داراي جمعيت كم هستند در حال افزايش است.
توزيع استاني جمعيت شهرنشين در ايران
بررسي روند شهرنشيني در استانهاي كشور نيز حاكي از افزايش اين ميزان در تمامي استانهاي كشور است. در سال ۱۳۹۰، روستانشيني فقط در يك استان ۵۰درصد بوده در حالي كه در ۳۰ استان ديگر شهرنشيني چهره غالب جمعيتي بوده است. البته تفاوتهاي فاحشي در اين زمينه بين استانهاي كشور ملاحظه ميشود به اين ترتيب كه ميزان شهرنشيني از ۲/۹۵درصد در استان قم تا ۴۹درصد در استان سيستان و بلوچستان در نوسان بوده است.
مركزيت شهري با تمركز بسيار بالاي جمعيت در شهرهاي مركزي استانها و به ويژه شهر تهران (به عنوان پايتخت) از ابعاد مورد بررسي در فرايند شهرنشيني در ايران است. اين مركزيت علاوه بر تمركز جمعيت با تمركز خدمات، فرصتهاي شغلي، منابع، سرمايهگذاري و بطور كلي توزيع نابرابر امكانات و منابع نيز همراه بوده است (مالمير، ۱۳۸۹). براساس نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال ۱۳۹۰، حدود ۵/۷درصد شهرهاي كشور بالاي صدهزار نفر جمعيت داشتهاند. استان تهران به عنوان پرجمعيتترين استان كشور به تنهايي ۲۱درصد (بالغ بر يكپنجم) از جمعيت شهري كشور را درون خود جاي داده است. در مقابل كمترين سهم جمعيت شهري كشور مربوط به استان زنجان با مقدار ۴/۰درصد (يكبيستوپنجم) جمعيت شهري كشور را به خود اختصاص داده است.
از نظر تعداد شهرها، استان اصفهان با تعداد ۱۰۱ شهر رتبه اول را به خود اختصاص ميدهد. به عبارتي حدود ۹درصد شهرهاي كشور در استان اصفهان استقرار يافتهاند. در مقابل استان قم با ۶ شهر رتبه آخر را به خود تخصيص داده است.
نتيجهگيري
نسبت شهرنشيني در كل كشور در طي نيمقرن گذشته روندي صعودي داشته است. تعداد جمعيت در نقاط شهري بالغ بر ۹ برابر شده، در حالي كه طي همين مدت جمعيت روستايي ۷/۱ برابر شده است. براساس مطالعات نگارنده روند شهرنشيني در ايران همچنان به سير صعودي خود ادامه داده و احتمالا در سال ۱۴۳۰ به حدود ۸۵درصد خواهد رسيد. به اين ترتيب در سالهاي آتي بر تراكم جمعيت كلانشهرها و از جمله شهر تهران بهشدت افزوده خواهد شد.
بررسيها نشان داد بيشترين رشد جمعيت شهري كشور مربوط به كلانشهر تهران و چند كلانشهر ديگر كشور بوده است. از ويژگي شهرنشيني در ايران وجود تعداد كمل كلانشهر (۸ كلانشهر) با جمعيت زياد و نيز تعداد زيادي شهر كوچك (۹۷۲ شهر كمتر از ۵۰هزار نفر) با جمعيت كم است.
از نظر توزيع استاني از نظر تعداد شهرها، استان اصفهان با تعداد ۱۰۱ شهر رتبه اول را به خود اختصاص ميدهد. به عبارتي حدود ۹درصد شهرهاي كشور در استان اصفهان استقرار يافتهاند. در مقابل استان قم با ۶ شهر رتبه آخر را به خود تخصيص داده است.
توضيح اينكه بازتوزيع نامتناسب جمعيت در كشور به علل مختلفي از جمله شرايط متفاوت اقليمي و جغرافيايي و تاريخي در نقاط مختلف سرزمين پهناور ايران و تمركز سياسي و اقتصادي و برنامهريزيهاي نامناسب در گذشته به گونهيي بوده كه چنين شرايطي منجر به تمركز بيش از حد جمعيت در برخي شهرها ازجمله كلانشهر تهران شده است. جمعيت شهر تهران در سالهاي ۱۳۵۵، ۱۳۶۵ و ۱۳۷۰ بيش از جمعيت مجموع شهرهاي كوچك (شهرهاي داراي جمعيت كمتر از ۵۰هزار نفر) و در سال ۱۳۹۰ جمعيت اين شهر از مجموع جمعيت شهرهاي داراي جمعيت ۱۰۰هزار نفر جمعيت نيز فراتر رفت. بدينترتيب جمعيت ساكن در شهر تهران، به تنهايي معادل با ۲/۱۵درصد جمعيت شهرنشين كشور در سال ۱۳۹۰ بوده است. چنين وضعيتي در اكثر كشورهاي درحال توسعه و نيز كشورهاي كمتر توسعهيافته ملاحظه ميشود. بديهي است، رشد نامتوازن جمعيت و تراكم آنها در پايتخت كشورهاي درحال توسعه يا توسعهنيافته يكي از مشكلات بزرگ پيشروي اين كشورهاست. اين شهرها علاوه بر مشكلات عديده زيست محيطي از قبيل آلودگي هوا، تخريب منابع زيستي، مشكلات حمل و نقل و ترافيك سرسامآور معمولا با حد بالايي از جرم و جنايت و بزهكاري نيز روبهرو هستند. همچنين در اطراف اين شهرها حاشيهنشيني، زاغهنشيني و حلبيآبادها مشكل عمده ديگري است كه با آن دست به گريبانند.
بنابراين اكثر برنامهريزيهاي كلان در كشورهاي كمتر توسعهيافته يا درحال توسعه بايد با هدف جلوگيري از رشد بيرويه كلانشهرها از جمله پايتخت آنها باشد. توزيع منابع اعتباري و سرمايهيي در اطراف و اكناف كشور و با توجه به نيازهاي واقعي كشور بر طبق يك الگوي فراگير ملي ميتواند از رشد بيرويه و بزرگ شدن اين شهرها جلوگيري كند. بديهي است معكوس كردن مهاجرت در اين شهرها كاري است سخت و زمانبر كه تنها با داشتن يك برنامه ملي و عزم نخبگان جامعه در جهت رسيدن به توسعهيي پايدار ممكن خواهد شد.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.