رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 182133

پارلمان ایرانی ۱۱۰ ساله شد

از مجلس بزرگان تا مجلسی که رییس جمهور آزارش داد

ساعت ۲۴-امروز ۱۱۰ سال از روزی می گذرد که مظفرالدین شاه در بستر بیماری مهر شاهانه بر پای سند مشروطیت زد و مقدمات ایجاد یکی از نخستین پارلمان ها در قاره آسیا آغاز شد. از آن زمان تاکنون، دموکراسی ایرانی فراز و فرود بسیار به خود دیده و پیشروی و عقب گرد هم کم نداشته است.

لاریجانی و احمدی نژاد
محمد مهدی حاتمی-در اینکه مشروطه خواهی قرین موفقیت بود یا نه، هنوز هم بحث و جدل وجود دارد. عده ای معتقدند جنبش مشروطه شکست خورد و عده ای بزرگتر بر آن اند که هر چند طومار مجالس واقعی مشروطه بسیار زود در هم پیچیده شد، آن قدر بود که پارلمانی نیم بند در کشور وجود داشته باشد که حتی در اوج دوران قدرت محمد رضا پهلوی هم او را به ظاهرسازی و مراعات مصوبات مجلس وادارد. و فقط هم این نبود. قدرت پهلوی دوم در مواردی به دلیل برگزاری انتخابات نمایشی مجلس در معرض خطر قرار می گرفت، از جمله در زمانی که دکتر مصدق انتخابات مجلس را منحل کرد و آشوب های به وجود آمده پس از آن به یکی از بزرگترین ضربه ها به رژیم شاهنشاهی بدل شد.

به گزارش ساعت ۲۴، مشروطه خواهی در ایران عمدتاً مترادف است با پیدایش مجالسی که قرار بود به شاهان مشورت دهند و ما اکنون میراث دار ۱۱۰ سال سابقه مجلس داری هستیم که خوب یا بد، نکاتی در مورد سیاست در ایران را بازتاب می دهد. به همین دلیل خالی از وجه نخواهد بود که ۱۱۰ سالگی مشروطه را مرادف با ۱۱۰ سال تلاش ایرانی ها برای دور هم نشستن و حل و فصل منازعات سیاسی و غیر سیاسی از طریق هم فکری و تبادل نظر بدانیم. حال شاید بد نباشد به سه مقطع از این سیر دموکراتیک در مجلس نشینی ایرانی ها نگاهی بیندازیم، سه مقطعی که هم تصویری اند از خود ما در گذشته و هم حاوی درس هایی برای آینده این مسیر.

مجلس بزرگان

نخستین «دار المله» یا نخستین مجلس مشروطه، مجلسی ملی نبود و بیشتر به مجالسی شباهت داشت که امروزه بقایایی از آنها در برخی کشورها همچنان موجود است: مجلس اعیان و اشراف. نمایندگان نخستین مجلس شورای ملی را عمدتاً مالکین بزرگ، تجار و روحانیون تشکیل می دادند و خواندن تارخ مشروطه نشان می دهد که بسیاری از آنها در مواردی تنها به پیش برد علایق و مطالبات صنفی خود اهمیت می دادند و نه مطالبات ملی و مردمی.

این نکته به ویژه از آن جهت حائز اهمیت است که تفاوتی اساسی میان دموکراسی های مستقیم و دموکراسی های نمایندگی را نشان می دهد. دموکراسی مستقیم آن نوع از دموکراسی است که تک تک مردم مستقیماً در روند دموکراتیک مشارکت دارند و هر کس به جای خودش رأی می دهد. این مدل، امروز در کشورهایی مانند سوییس و لیختن اشتاین کاربست دارد اما برای کشورهایی با جمعیت زیاد عملاً ناممکن می نماید. دموکراسی نمایندگی هم همان است که در ایران و بسیاری دیگر از مناطق جهان وجود دارد و نمایندگان مردم به جای آنها در موقعیت تصمیم گیری قرار می گیرند.

از جمله مشکلاتی که ممکن است دموکراسی های نمایندگی به دنبال داشته باشند، یکی هم همین است که مشخص نیست نماینده مردم در مجلس باید خواسته های خود را دنبال کند و بنا به تشخیص خود رأی دهد یا اینکه صرفاً افکار رأی دهندگان به خود را تعقیب نماید. در ایران، دست کم در چند مجلس اول دوران مشروطیت، نمایندگان عمدتاً از نوع اول بودند: کسانی که تنها به فکر منافع خودشان هستند.

مجلس رنگین کمان

نخستین مجلسی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل شد، مجلسی رنگین کمانی بود که تقریباً تمامی طیف های سیاسی در طلیعه پیروزی انقلاب اسلامی در آن سهم داشتند. این همان مجلسی بود که حزب جمهوری اسلامی در آن دست بالا را داشت، اما بازرگان و هم فکرانش و حتی عناصری از منافقین هم در آن حضور داشتند. این همان مجلسی هم بود که اعضای نهضت آزادی برای رفتن به پشت تریبون آن محدودیت داشتند و همان مجلسی هم بود که از حداکثر امکانات قانونی خویش برای عزل رییس جمهور هم استفاده کرد، امکانی قانونی که یک بار هم زمزمه های آن برای محمود احمدی نژاد به گوش رسید اما زمانه، زمانه دیگری بود.

به گزارش ساعت ۲۴، بسیاری از سیاسیون ایران امروز از مجلس اول پس از انقلاب به عنوان فرصتی از دست رفته یاد می کنند و نوستالژی آن را دارند. تاریخچه حذف گروه های سیاسی از ورود به انتخابات مجلس بعدها چنان پر بار شد که حضور رسمی در فضای سیاسی کشور، ولو با وجود محدودیت ها، دیگر به یک رویا می مانست. صاحب نظران هم بر این عقیده اند که یکی از راه های مناسب برای کنترل گروه های منتقد، مخالف و حتی معاند این است که به آنها اجازه دهیم سهمی ولو اندک از قدرت داشته باشند تا به اصطلاح جلوی چشممان باشند و نتوانند با فعالیت زیرزمینی علیه ما توطئه کنند.

مردی که می گفت «من در رأس امور هستم!»

محمود احمدی نژاد پدیده ای منحصر به فرد در تاریخ ایران است و او را اگر نتوان به سبب صدها اظهارنظر ریز و درشت که چشم ها را از حدقه بیرون می آورد، حیرت انگیز خواند، دست کم به سبب یک اظهارنظر در باب قانون می تواند تافته جدابافته خواند. در بحبوحه اختلاف نظرهایی که احمدی نژاد در مقام رییس جمهور با مجلس نهم داشت، او گفته بود چون قانون را قبول ندارد [منظورش البته یک قانون خاص بود] آن را اجرا نمی کند. این گفته رییس جمهور مهرورزی کشور را تکان داد و گفته ای از امام خمینی (ره) را در مورد بنی صدر را به یاد آورد. بنی صدر گفته بود قانون را قبول ندارد و پاسخ امام هم این بود که «قانون تو را قبول ندارد!». کار تا آنجا پیش رفت که در مواردی چند، احمدی نژاد قوانین مجلس را به دستگاه های اجرایی ابلاغ نمی کرد و علی لاریجانی در مقام رییس مجلس، خود مستقیماً آنها را ابلاغ می کرد.

به گزارش ساعت ۲۴، ترکتازی های احمدی نژاد به همین جا محدود نماند و او در چند ماه پایانی ریاست جمهوری اش به مجلس رفت و فیلمی از برادر رییس مجلس به نمایش گذاشت و ماجرایی به وجود آورد که همه از آن به وهن مجلس یاد کردند. با این همه بودند عده ای دیگر که معتقد بودند این ضعف مجالس هفتم تا نهم بود که به وهن آنها از سوی مردی چون احمدی نژاد ختم شد، مجالسی که رییس دولت های نهم و دهم، در عمده موارد هر مصوبه ای که می خواست از آنها می گرفت.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها