رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 200064

تاجرنیا: اتفاقات بدتری میان اصلاح طلبان پیش بینی می کنم!

ساعت24- کورش چهاردوری در مقدمه ی گفتگوی روزنامه ی آرمان با علی تاجرنیا نوشت: ۴۷ ساله است. زمانی که ۳۰ ساله بود، به عضویت مجلس ششم در آمد و آن روزگار، جوان ترین نماینده مجلس بود. شاید شگفت انگیز باشد اما او رئیس انجمن دندانپزشکان ایران است. او بیش و پیش از آنکه خود را یک فعال سیاسی بداند، معتقد است که فردی تشکیلاتی است.

اصلاح-طلبان6.jpg
این روزها به نمایندگی از تشکل انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران، ریاست شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را بر عهده دارد.«علی تاجرنیا» از جمله اصلاح طلبانی است که به واسطه ریاست دوره ای بر شورای هماهنگی، کاملا درگیر بحث ادامه فعالیت شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان است. شورایی که این روزها شکاف عمیقی بین اصلاح طلبان ایجاد کرده و کار تا آنجا پیش رفته که این اختلاف به علم شیطان بدل شده و سوژه خبری ۳۰: ۲۰ گشته است. اما گفت وگوی تفصیلی با «علی تاجرنیا» به واکاوی این شکاف می پردازد. هرچند که تاجرنیا پیش بینی می کند که اختلافات شدید تری در راه است اما مباحث لذت بخش و شیرین در مصاحبه با او، به سیاق بسیاری از مصاحبه های دیگر، با خاموش کردن دستگاه ضبط صدا همراه بود و نقدا سخنی از آنها به میان نخواهد آمد. در ادامه مشروح مصاحبه «آرمان امروز» با «علی تاجرنیا» رئیس دوره ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را می خوانید.

پیش از ورود به بحث، بگویید که ترتیب ریاست دوره ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، به چه صورت است؟

شورای هماهنگی در مقاطع مختلف ۲۲ عضو داشته که این تعداد بین ۱۸ تا ۲۲ عضو تغییر کرده است. از بین این تعداد، جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، دو عضوی هستند که به صورت غیرقانونی منحل اعلام شدند و البته شورای هماهنگی هم آن را نپذیرفت. اما نمایندگان این تشکل ها هم در شورای هماهنگی حضور پیدا نمی کنند. نخستین باری که آیین نامه به شکل جدید نوشته شد، اسامی اعضا به صورت قرعه درآمد و هر سه ماه یک بار، نوبت ریاست یک تشکل است. بنابراین، نماینده این تشکل، رئیس دوره ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است. در واقع رئیس دوره ای، شخص علی تاجرنیا نیست، بلکه تشکیلات انجمن اسلامی جامعه پزشکان ایران است.

بعد از انتخابات اسفند ۹۴، برخی از مخالفان شورای سیاستگذاری از همان موقع اعلام کردند که ماموریت این شورا به اتمام رسیده و باقی اقدامات باید در قالب شورای هماهنگی جبهه اصلاحات ادامه یابد. با این حساب، حدس می زدید بحث در باب شورای سیاستگذاری تا این حد جنجالی شود؟

شخصا با توجه به سابقه ای که در شورای هماهنگی دارم و اطلاعاتی که از نقطه نظرات بعضی از اعضای شورای هماهنگی دارم، مسائلی که بعد از تصمیم شورای هماهنگی اتفاق افتاد، برای من کاملا قابل پیش بینی بود. مضاف بر اینکه من اتفاقات بدتر از این را هم پیش بینی می کنم!

«از این بدتر» دقیقا به چه معناست؟!

به هر حال، مجموعه جناح مخالف اصلاحات با توجه به ابزارهای رسانه ای که در اختیار دارد، به نوعی سعی خواهد کرد که این شکاف میان اصلاح طلبان را تشدید کند و حتی موضوع را به تریبون های عمومی مثل صدا و سیما بکشد! در این میان، دوستانی هم حضور دارند که مستعد آن هستند که این اختلافات را طرح کنند و سابقه چنین اقداماتی را هم در گذشته دارند! بنابراین فکر می کنم تا زمان رسیدن به موعد انتخابات، بعضی از دوستان بیش از پیش این اختلاف را به حوزه عمومی خواهند کشید.

اما مخالفان شورای سیاستگذاری از جناح مخالف اصلاحات نیستند و از قضا، بعضی از آنها از شخصیت های شناخته شده اصلاح طلب هستند!

ببینید! شورای هماهنگی تمامی ظرفیت اصلاح طلبی نیست. همین الان، چند تشکیلات خارج از شورای هماهنگی وجود دارند که ظرفیت های آنها، اگر از احزاب داخل در شورای هماهنگی بیشتر نباشد، کمتر نیست.

مثلا؟

جمع روحانیون مبارز، حزب اتحاد ملت ایران، حزب ندای ایرانیان و مجمع ایثارگران، تشکیلاتی هستند که از بابتی از بسیاری احزاب داخل در شورای هماهنگی ظرفیت بیشتری دارند. این بخشی از ماجراست. بخش دیگر آن است که در داخل شورای هماهنگی، مخالفان جدی شورای سیاستگذاری، از مجموع ۲۰ تشکل، بیش از ۴ یا ۵ تشکل نیستند. مباحث اختلافی هم همیشه وجود داشته اما در دوره های گذشته، همه ملتزم بودند که اگر تصمیمی گرفته شد و اکثریت به آن رای داد، مخالفان نیز بپذیرند. مانند آنچه در دوره قبلی شورای هماهنگی در باب ورود به شورای سیاستگذاری اتفاق افتاد. در حال حاضر، وضعیت متفاوت است. مساله تنها نقطه نظرات این احزاب نیست. مساله این است که در خارج از حوزه اصلاح طلبان، مجموعه هایی حضور دارند که در پی دو مطلب هستند. اول، می خواهند بین اصلاح طلبان اختلاف وجود داشته باشد و این اختلاف به حوزه عمومی کشیده شود و افکار عمومی هم نسبت به جبهه اصلاحات، مساله دار شود و نکته دوم این است که چون شورای سیاستگذاری ظرفیت های دیگر و بیشتری را به اصلاحات اضافه می کند، قصد دارند تا حد امکان از چنین اتفاقی جلوگیری کنند. بنابراین، این بار اختلاف پیش آمده، جدی تر است. برخی از مخالفان شورای سیاستگذاری کسانی هستند که در شورای سیاستگذاری دوره قبل حضور داشتند و تا سطح هیات رئیسه هم پیش رفتند و در جلسات آن نیز شرکت می کردند. حرف عمده من با این دوستان آن است که تمام ادله هایی که در دوره گذشته باعث شد شورای هماهنگی، کار کمیته انتخابات را متوقف کرده و کار خود را در قالب شورای سیاستگذاری ادامه دهد، همچنان در شرایط فعلی برقرار است. تمام ادله هایی که باعث حدوث شورای سیاستگذاری شد، درباره بقای آن نیز صادق است. با توجه به اینکه این اختلاف تنها در درون جبهه اصلاحات نیست، بعید نیست که در ماه های آینده بیش از پیش به اختلافات دامن زده شود.

مخالفان شورای سیاستگذاری دو استدلال عمده دارند. نخست، بحث شوراهای موازی است که در جناح اصلاحات وجود دارد و دوم، پر رنگ شدن نقش افراد و کمرنگ شدن نقش احزاب است. پاسخ شما به این نگرانی ها چیست؟

من از استدلال دوم شروع می کنم. می دانیم که ایراداتی به شورای سیاستگذاری دوره گذشته که بنده هم در آن حضور نداشتم، وارد بود. از جمله ایرادات، همین استدلال مخالفان شورای سیاستگذاری است. در دوره جدید، تعداد اشخاص حقیقی نباید بیش از نصف تعداد شخصیت های حقوقی باشد. این دقیقا معادل چیزی است که دوستان ما در کمیته انتخابات شورای هماهنگی در دوره گذشته، تصویب کردند. بنابراین این ایراد، در کمیته انتخابات شورای هماهنگی هم برقرار است. اگر پذیرفتیم که برخی اشخاص حقیقی وجود دارند که این اشخاص حقیقی، جدای از احزاب و گروه های سیاسی می توانند به ایجاد ظرفیت بیشتر کمک کنند، پس این ایراد وارد نیست. بحثی که اتفاقا در کمیته منتخب شورای سیاستگذاری مطرح شده و الان هم تصویب شده و به مرحله اجرا در خواهد آمد، این است که اشخاص حقیقی که قصد دارند در این شورا حضور داشته باشند، نباید عضو هیچ حزبی از احزابی که وارد شورای سیاستگذاری شده اند، باشند. یعنی اینکه برخی استدلال می کنند که فلان حزب در شورای سیاستگذاری ۵ یا ۶ نماینده دارد، با این مصوبه از بین می رود. ضمن اینکه آن استدلال هم تا حد زیادی جو سازی بود. اما باید به این سمت پیش برویم که هر شورا یا تشکلی که می خواهد شکل بگیرد، از شخصیت های حقوقی و احزاب شکل بگیرد. همین الان از یک حزب که مخالف شورای سیاستگذاری است، سه نفر در آن شورا حضور دارند. بنابراین بحث پررنگ شدن نقش افراد، نمی تواند محکمه پسند باشد. البته این نکته را اضافه کنم اگر ظرفیت های شورای هماهنگی به گونه ای بود که می توانست تمام جریان اصلاح طلبی را پوشش دهد، بنده موافق این موضوع بودم که تمام اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، شخصیت های حقیقی باشند. در این شرایط، افراد را مکلف می کنیم که خود را در قالب احزاب تعریف کنند. به هر حال باید بپذیریم که با واقعیت های جامعه زندگی می کنیم. این شورای سیاستگذاری که در حال تشکیل است، نسبت به شورای سیاستگذاری دوره قبلی و نسبت به شورای مشورتی، یک گام به پیش است. یعنی در این شورا، نقش احزاب و گروه های سیاسی تقویت و نقش افراد، کمرنگ می شود. اما در بحث شوراهای موازی باید بگویم که از ابتدای شکل گیری جبهه اصلاحات، تشکیلات موازی متعددی نیز شکل گرفت. بالغ بر ۱۰ سال است که ما جبهه مردمی اصلاحات را داریم. اتفاقا یکی از دوستانی که مخالف شورای سیاستگذاری است و در حال حاضر هم در شورای هماهنگی حضور دارد، قبلا عضو این مجموعه بوده است.

اسم می برید؟

حزب مردم سالاری! این حزب قبلا جزو آن مجموعه بود و بعدا در شورای هماهنگی پذیرفته شد. پس بحث وجود نهادهای موازی، در مجموعه اصلاحات مسبوق به سابقه است. این طور نیست که با شورای سیاستگذاری ایجاد شده باشد. ضمن اینکه نهایتا، افکار عمومی و مردم، آن جبهه ای را که به شکل واقعی تر و بیشتری مجموعه اصلاح طلبی را نمایندگی می کند، کاملا تمیز و تشخیص دادند. بنابراین، شورای سیاستگذاری، باید به شکل اصلاح شده به کار خود ادامه دهد. اما در باب سازو کار انتخابات که البته بحث مهمی نیز هست، طبیعتا شورای هماهنگی باید به دنبال آن باشد که یک صدا از درون جبهه اصلاحات بیرون آید و ما فکر می کنیم که این وقتی می تواند اتفاق افتد که تمامی مجموعه ها احساس کنند که در جبهه اصلاحات تاثیرگذار هستند. در عرصه سیاسی واقعیت این نیست که شما یک حزب به ثبت برسانید و بگویید که من صاحب یک حق رای هستم. همین الان در شورای هماهنگی، یک تشکیلات حضور دارد که تعداد اعضای آن نسبت به تشکل دیگری، ده برابر است، اما هر دو تشکل رای مساوی دارند. ریشه این بحث که ما مجبوریم وارد این فرایند شویم، برمی گردد به نوع ترکیب شورای هماهنگی که اتفاقا اگر قرار باشد بحث اعتبار سنجی احزاب و تشکل ها پیش کشیده می شود و اگر هر تشکیلاتی بخواهد متناسب با ظرفیت های تشکیلاتی، مالی و گفتمانی خود صاحب رای باشد، کسانی در آینده معترض خواهند بود که امروز به تشکیل شورای سیاستگذاری معترض اند!

دوسوم از اعضای شورای هماهنگی به ادامه کار شورای سیاستگذاری رای دادند. با این وجود، آقای حکیمی پور اعلام کردند که چنین موضوعی در آن جلسه تصویب نشد. اما قطعا آقای حکیمی پور در جریان هستند که هر میزان که اختلافات میان اصلاح طلبان رسانه ای شود، می تواند به سوژه مطبوعات جناح راست و ۳۰: ۲۰ تبدیل شود. حال سوال اینجاست که این اختلافات کجا تمام خواهد شد؟

اول اینکه، یک رای کمتر از دوسوم به این موضوع رای دادند. ما کاری به رای دوسوم نداریم. چون برخی در حال شبهه در این امر هستند. اما بعضی از تشکل هایی که در آن جلسه غایب بودند، مثل حزب کارگزاران یا حزب جوانان ایران اسلامی، موافق ادامه فعالیت شورای سیاستگذاری هستند. یعنی اگر همه اعضای شورای هماهنگی در جلسه حاضر بودند، قطعا دوسوم آرا را داشتیم. اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم که شورای سیاستگذاری ظرف این هفته یا هفته آینده تشکیل خواهد شد و به مسیر خود ادامه خواهد داد و من پیش بینی می کنم که بعضی از دوستان ما از مصوبه شورای هماهنگی تمکین نکنند. این انتخابات، بسته به اینکه تمکین اعضا و اکثریت رای شورای هماهنگی را داشته یا نداشته باشیم، می تواند آرایش شورای هماهنگی را در دوره آینده تغییر دهد. شورای هماهنگی در جایگاه خود حضور خواهد داشت و اگر این شورا، احساس کند تصمیماتی که اتخاذ می شود توسط اعضا تمکین نمی شود، طبق آیین نامه نسبت به آنها عمل خواهد کرد. واقعیت این است تا زمانی که ما کار و رفتار حزبی نداریم، این مساله ادامه خواهد داشت. متاسفانه در مجموعه اصلاح طلبان هم سعی شده که بسیاری از اختلافات با ریش سفیدی حل شود. چون عمل کردن به آیین نامه هزینه هایی دارد. همیشه ترسیدیم که ایجاد و پرداخت این هزینه موجب کدورت شود. اما من فکر می کنم چیزی که مهم تر هست این است که ما در هر انتخاباتی این اختلاف نظر ها را داریم و همین امر باعث می شود که کار اجرایی و ستاد انتخاباتی ما به تاخیر بیفتد. ما نزدیک به چهار ماه است که در حال بحث روی موضوع شورای سیاستگذاری هستیم. حدود دو ماه است که فقط موضوع شورای سیاستگذاری در دستور کار قرار داشته است! همین مساله، ما را به لحاظ انتخاباتی، چند ماه عقب انداخته است. فکر می کنم که در آینده، این امکان وجود دارد که در ساختار و سیستمی که در جبهه اصلاحات وجود دارد، پالایش هایی صورت بگیرد. این پالایش ها ممکن است در حوزه خروج برخی از افراد باشد یا ممکن است درباره متناسب سازی میزان تاثیر گذاری آن باشد. ما باید بدانیم که اگر اسم تحزب را می آوریم باید به لوازم آن، ملتزم باشیم. شخصا با برخی از استدلال های منتقدان و مخالفان شورای سیاستگذاری موافق هستم اما یک انسان تشکیلاتی با خود می گوید که باید از خروجی کار تمکین کنیم. من طرفدار آن هستم که دو جناح کلی کشور، دو حزب فراگیر تشکیل دهند و ما به این بلوغ برسیم که فراکسیونیزم را در مجموعه احزاب خود بپذیریم. اکثریت باید بپذیرند که اگر قرار است کنشی سیاسی داشته باشد، نمی توانند اقلیت مجموعه خود را در نظر نگیرند و اقلیت هم سعی نکند با عدم تمکین و فشار بر اکثریت، شرایط را به سمت ناکارآمدی سیستم به پیش ببرد. فکر می کنم در آینده از گرفتاری های قبل از انتخابات ما کم خواهد شد!

اینکه می فرمایید پالایش و خروج، یعنی تشکیلاتی که از مصوبه شورای هماهنگی تمکین نکند را از این شورا اخراج می کنید؟

خیر، فکر نمی کنم که در شورای هماهنگی مجموعه ای حضور داشته باشد که معتقد باشد جمعی از این شورا اخراج شوند. اما به هرحال، وقتی ساز وکاری شکل می گیرد و بخشی از این مجموعه احساس می کند که در آرمان ها و ایده ها با یکدیگر در تعارض هستند، ممکن است چنین اتفاقی رخ دهد. روزی حزب مردم سالاری در مجموعه جبهه مردمی اصلاحات بود و امروز در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات حضور دارد. این اتفاقات در فضای سیاسی امری طبیعی است.

گام بعدی در پی تصویب ادامه فعالیت شورای سیاستگذاری چیست؟

شورای هماهنگی، در ارتباط با مسائل کلان سیاسی و موضع گیری ها، به فعالیت خود ادامه خواهد داد. مقوله انتخابات به شورای سیاستگذاری سپرده خواهد شد. با توجه به اینکه از عملکرد شورای سیاستگذاری، نقد سه جانبه ای، از طرف شورای هماهنگی، شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات و استان ها صورت گرفت، جمعبندی کلی این بود که شورای سیاستگذاری به کار خود ادامه دهد اما اصلاح شود. این اصلاحات، اعم از اصلاح حوزه تصمیم سازی و تصمیم گیری و حوزه ستادی هست. بنابراین کمیته ای تشکیل شد که این کمیته بتواند این مباحث را جمعبندی کند. کمیته به این نتیجه رسید که ترکیب شورای سیاستگذاری کاملا شفاف شود و این شفافیت به اثر گذاری بیشتر کمک می کند. بنابراین این ترکیب تا الان به این صورت شده که ۲۰ تشکل شورای هماهنگی به علاوه حداکثر ۶ حزبی که خارج از مجموعه شورای هماهنگی هستند اما در دایره اصلاح طلبی می گنجند، عضو شورای سیاستگذاری شوند، مضاف بر سقف ۱۳ نفر که اشخاص حقیقی و تاثیرگذار اصلاحات در حوزه سیاسی و اجتماعی هستند که الزاما عضو حزب نیستند. در حال حاضر آن کمیته در حال مشخص کردن مصادیق است و احتمالا یک جلسه دیگر برای قطعی کردن اعضا خواهد داشت. بعد از آن، نخستین اقدام شورای سیاستگذاری، تدوین آیین نامه برای خود و تشکیلات استانی است. چراکه در دوره گذشته ما در این حوزه مشکل داشتیم. بعد از آن فعالیت انتخاباتی خود را برای انتخابات آینده ریاست جمهوری و شوراها آغاز خواهد کرد.

به آقایان موسوی تبریزی و نجفی، ماموریتی سپرده شد. این ماموریت دقیقا چه بود و به کجا انجامید؟

یک ماموریت نیست. کمیته ای که مسئولیت آن با آقای موسوی تبریزی است، کمیته ای ۹ نفره است که چکیده شورای سیاستگذاری و شورای هماهنگی بود. این مجموعه ماموریت پیدا کرد تا درباره اصلاح ترکیب شورای سیاستگذاری تصمیم گیری کنند. این کمیته تا امروز ۵ جلسه برگزار کرده و احتمالا یک جلسه دیگری هم خواهد داشت تا برخی از مصادیق را مشخص کنند و بعد از آن، ماموریت این کمیته به اتمام می رسد. درباره آقای نجفی باید بگویم، چون برخی اقدامات درباره شوراها شکل گرفته بود، بخشی از کسانی که نسبت به حوزه انتخابات حساسیت داشتند، متقاضی آن شدند که نسبت به بحث شوراها ورودی انجام شود. این ورود، بیش از اینکه بحث ساختاری باشد، بحث محتوایی به امر شوراها بود. در این رابطه آقای نجفی ماموریت موقتی پیدا کرد که این بحث را ادامه دهد. طبیعتا با تشکیل نخستین جلسه شورای سیاستگذاری، این دو ماموریت به پایان خواهد رسید و نتایج آنها به شورای سیاستگذاری ارائه خواهد شد و شورای سیاستگذاری نیز این مسیر را به لحاظ شکلی و محتوایی ادامه خواهد داد.

بحث ریاست و هیات رئیسه شورای سیاستگذاری چطور انجام خواهد شد؟

این موضوع از جمله مواردی است که بایستی در ترکیب جدید دیده شود اما آنچه مسلم است، ما در دوره آینده، نقش رئیس و هیات رئیسه، نقشی هماهنگ کننده و به نوعی، دبیری مجموعه خواهد بود. فلذا آن مشکلی هم که در دوره گذشته وجود داشت، در این دوره وجود نخواهد داشت.

آقای صوفی تاکید داشتند که در این دوره هم به احتمال قریب به یقین آقای عارف رئیس شورای سیاستگذاری خواهند بود.

ایشان گمانه زنی خود را انجام داده اند! ضمن اینکه با این تعریف جدید، تفاوت چندانی نمی کند که چه کسی ریاست شورای سیاستگذاری را برعهده بگیرد.

اما آقای عارف در حال حاضر مسئولیت های زیادی را بر عهده دارند و حتی نقش دبیری و هماهنگ کننده هم در این شورا بسیار مهم و حائز اهمیت است!

من هم نگفتم که ایشان حتما رئیس خواهند شد.

به عنوان یک گزینه چطور ارزیابی می کنید؟

جمع تشخیص می دهد که چه کسی رئیس شود. آنچه به نظر من مهم است این است کسی که مسئولیت این کار را بر عهده خواهد گرفت، باید فرصت کافی برای پرداختن به بحث انتخابات را داشته باشد.

چون شنیده شده رئیس دولت اصلاحات، برخلاف دوره قبل که تاکید داشتند حتما آقای عارف رئیس شوند، این دوره چنین تاکیدی ندارند!

من چیزی در این رابطه نشنیدیم.

بسیار خوب! محور بحث را اندکی تغییر دهیم! اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال۹۶ از آقای روحانی عبور خواهند کرد؟

فکر می کنم که اگر آقای روحانی داوطلب ریاست جمهوری دوره دوازدهم باشند، قطعا چنین اتفاقی رخ نخواهد داد و اصلاح طلبان از آقای روحانی حمایت خواهند کرد. این حمایت، به لحاظ گفتمانی و نه ساختاری، حمایتی مشروط خواهد بود. اما فکر نمی کنم که با وجود آقای روحانی، اصلاح طلبان به فکر گزینه دیگری باشند.

اینکه می فرمایید اصلاح طلبان به صورت مشروط از آقای روحانی حمایت خواهند کرد، یادآور سخنان آقای باهنر است که تاکید دارند اصولگرایان به صورت مشروط از رئیس جمهور حمایت خواهند کرد! شرط اصلاح طلبان برای حمایت از آقای روحانی چیست؟

به نظر من، حمایت اصولگرایان از آقای روحانی، از سر ناچاری است! چون آقای روحانی یکی از اعضای جامعه روحانیت مبارز هستند که هیچ کدام از تشکل های اصولگرا در انتخابات گذشته از ایشان حمایت نکردند و در مقابل، اصلاح طلبان با اینکه آقای روحانی هیچ گاه خود را به عنوان یک عضو جبهه اصلاح طلبی تلقی نکرده، اما بر اساس منافع کلان ملی از ایشان حمایت کردند. حمایت اصولگرایان از جنس سهم خواهی در درون سیستم دولتی است و حمایت اصلاح طلبان، از جنس حمایت مشروط گفتمانی است. بنابراین این دو نگاه متفاوت است. بحث حمایت مشروط از آقای روحانی نظر شخصی من است و شاید بهتر باشد که سخنان خود را این طور اصلاح کنم که حمایت اصلاح طلبان، حمایت همراه با نقد خواهد بود. اینکه آقای روحانی می خواهند در دوره آینده به چه سمت و سویی حرکت کنند، سخن دقیق تری است.

انتقاداتی که به آن اشاره می کنید، دقیقا چه مواردی است؟

شخصا فکر می کنم که آقای روحانی باید باور کند آنچه او را رئیس جمهور کرد، جریان اصلاح طلبی و مردمی است که به این جریان اعتماد کردند. بنابراین انتظار این است که آقای روحانی گفتمانی اصلاح طلبی را به پیش ببرد. تا الان من نمره قبولی به آقای روحانی می دهم اما احساس من این است که مجموعه ای که حلقه نخست رئیس جمهور محسوب می شوند، به صورت کامل و تمام عیار ملتزم به این نگاه نیستند. نکته بعدی این است که ما همان طور که از دولت، روش و گفتمان اصلاح طلبی را انتظار داریم، به کار آمدی دولت هم فکر می کنیم. بخشی از این کار آمدی در گرو مجموعه ای است که بتواند آن ایده ها را دنبال کند. احساس من این است که بخشی از بدنه دولت، مجموعه پیری است که آن نشاط و چابکی لازم را برای پیاده کردن شعارهای رئیس جمهور ندارد. این موارد، نقدهایی است که به آقای رئیس جمهور وارد می شود. منتها سر اصل اینکه آقای روحانی گزینه ای است که به عهد خود وفادار است و خارج از نقطه نظرات اصلاح طلبان حرکت نکرده، فکر نمی کنم که اختلافی در این جهت بین اصلاح طلبان باشد.

با این تفاسیر، شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان از آقای روحانی تضمین های لازم را برای رفع این انتقادات خواهد خواست؟

کشور ما از مساله بسیار بزرگی رنج می برد و آن عدم شفافیت و رفتارهای صریح و صادقانه است. ما در پله اول با برخی مسائل ناگزیر مواجهیم. به جهت اینکه شاید جریانات سیاسی، نتوانند کاندیدای ایده آل خود را در فضای عمومی جامعه طرح کنند. همین امر چانه زنی گروه های مختلف را کاهش می دهد. مانع دوم این است که متاسفانه در تریبون های مختلف از «قدرت» و صاحب اثر بودن افراد، بدگویی می شود. حتی لفظ قدرت طلبی، امری منفی تلقی می شود. درحالی که اتفاقا همان هایی که چنین سخنانی می گویند، بیش از دیگران از روش های مختلف استفاده می کنند تا تاثیرگذاری و قدرت خود را مانا کنند. متاسفانه قدرت در کشور ما از جمله تعابیری است که می گویند اسمش را نیاور، خودش را بیاور! فردی چندین دوره نماینده مجلس می شود و از هر اهرمی برای حضور در مجلس استفاده می کند اما قدرت طلبی را رذیلت تلقی می کند. طبیعتا وقتی چنین نگرشی وجود دارد، این امکان وجود ندارد که افراد با یکدیگر صراحتا گفت وگو کنند. بنابراین اگر من اینجا اعلام کنم که ما از آقای روحانی سهم نمی خواهیم، بسیاری آن را مثبت تلقی می کنند. در حالی که من احساس می کنم که این صحبت، سخنی رودربایستی گونه است. این نوع گفتار، نه تنها ممدوح نیست، بلکه مذموم است. ما در عرصه قدرت، به نوعی تعامل می کنیم. این تعاملات، ممکن است که بحث در باب یک پست یا کرسی در درون دولت نباشد. ممکن است یک خواسته بیرونی باشد. ممکن است اصلاح طلبان از آقای روحانی بخواهند که روزنامه نگاران و مطبوعات را آزاد بگذارند که گردش آزاد اطلاعات در کشور صورت بگیرد. در حوزه اقتصادی، شفافیت صورت بگیرد تا همه پیمانکاران شرایط مساوی داشته باشند. در این حوزه ها، چه شورای سیاستگذاری و چه شخصیت های برجسته اصلاح طلب، باید با آقای روحانی صحبت کنند. اگر شورای سیاستگذاری این مسئولیت را بر عهده بگیرد، موظف است که این مسائل را طرح کند.

و بنا هست که شورای سیاستگذاری جلسه ای هم با آقای روحانی داشته باشد؟

علی القاعده باید جلسه ای گذاشته شود. چون این مجموعه تصمیم گیر است و باید در این رابطه با شخص آقای روحانی صحبت کند.

اشاره کردید که اصولگرایان از سر ناچاری از آقای روحانی حمایت خواهند کرد. یعنی شما هم به قحط الرجال در درون جناح اصولگرا باور دارید؟

کاملا به این موضوع معتقد هستم. اساسا فکر می کنم که پدیده احمدی نژاد، محصول قحط الرجال در مجموعه اصولگرایان بود. هر تشکیلات سیاسی، برای بقای خود نیازمند دو چیز است: سازماندهی و گفتمان. در حوزه اصلاح طلبی، جدا از اختلافات جزئی، نسل جوان اصلاح طلب همان گفتمانی را دارند که چهره های باسابقه اصلاح طلب دارند. بنابراین صحبت بین مهندس بهزاد نبوی، علی تاجرنیا و یک دانشجوی سال دوم اصلاح طلب، تقریبا یک مسیر را می رود. ضمن اینکه به لحاظ سازماندهی این اجازه به من داده شده که به عنوان یک فرد میانسال، خود را در اندازه بالایی طرح کنم و به جوانان هم اجازه کاندیدا شدن در انتخابات شورای شهر داده شده است. وقتی از اصولگرایی صحبت می کنم، نگاه من اصولگرایی سنتی است. چون برای جریان افراطی و احمدی نژادی، هیچ هویت سیاسی قائل نیستم. اصولگریان سنتی در این دو منظر دچار مشکل شده اند. هم به لحاظ سازمانی، نظیر موتلفه یا جامعه مهندسین، می بینیم که امکان حضور جوان تر ها را نداده اند. به لحاظ گفتمانی هم حضور جوانان را نپذیرفته اند. اما این پوست اندازی در مجموعه جناح چپ صورت گرفته و در جناح راست، نه تنها صورت نگرفته، بلکه پس رفته است. اگر می بیند احمدی نژادی به اسم اصولگرایی می آید و همه اصولگرایان حمایت می کنند، از همین منظر است. اصولگرایان وقتی تمام قد از احمدی نژاد حمایت کردند که او ۴ سال بر کشور مدیریت کرده بود. در سال ۸۸ تمام اصولگرایان به صورت تمام قد پشت سر احمدی نژاد ایستادند. بنابراین من به عنوان فردی تشکیلاتی، فکر می کنم برای جناح اصلاح طلب هم خوب است که جناح اصولگرا قوی باشد، رقیب و گفتمان داشته باشد. انتظار دارم که اصولگرایان در چند ماه آینده به جمعبندی برسند و حتما انتخابات را رقابتی کنند.

یعنی در نهایت گزینه ای را رونمایی خواهند کرد.

نظر من این است و معتقدم بهتر است که چنین اتفاقی نیز رخ دهد.

فکر می کنید احمدی نژاد به عنوان گزینه اصولگرایان مطرح خواهد شد؟

او نمی تواند گزینه اصولگرایان باشد. مگر اینکه خارج از جریان های اصولگرایی، اراده بالاتری تصمیم بگیرد که آلترناتیو سازی در جبهه طرفداران احمدی نژاد شکل بگیرد. در غیر این صورت، چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.

احمدی نژاد به صورت مستقل به انتخابات ورود خواهد کرد؟

احمدی نژاد کارهای غیرقابل پیش بینی زیادی می کند. برعکس آن چیزی که در فضای عمومی جامعه مطرح شده که توصیه شده او به انتخابات ورود نکند، به نظر من احمدی نژاد آدمی نیست که راحت و ساکت بنشیند!

آرمان

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها