رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 265792

دکتر ناصر هادیان تحلیل کرد

ایران ولابی کردن بااتاق فکرها درآمریکا

ساعت 24-دونالد ترامپ در شرایطی کارخود را در کاخ سفید دنبال می کند که درسیاست خارجی و دربرابر وعده هایی که داده کامیا بی چشمگیری به دست نیاورده است. گروه پشتیبان کننده فکری ترامپ دنبال این هستند در جایی که تصور می کنند کارشان پر سروصدا خواهد بود کاری انجام دهند تا نشان دهند پیروز میدان در سیاست خارجی هستند.

35
شوربختانه بایدگفت دست کم در ظاهر و در حرف ایران یکی از نقاط هدف است و ترامپ تشویق می شود در اینجا کاری کند. راه مسدودکردن ماشین تخریب رییس جمهور آمریکا چیست که وارد خاک ایران نشود؟ دکتر ناصر هادیان استاد روابط بین الملل و کارشناس ارشد ورزیده در امور آمریکا باوردارد لابی کردن در آمریکا یک راه حل است . اوضمن دسته بندی کردن انواع لابیگرهای آمریکایی راه را نشان داده است. تحلیل وی را می خوانید:
گروه لابی های درون آمریکا را می توان به چند دسته تقسیم بندی کرد: نیروهایی که برای چند هدف خاص لابی کرده و سعی می کنند بر سیاستگذاران در کنگره و دولت اثرگذار باشند. معروف ترین این گروه ایپک است. گروه دیگر NIA_ یا همان لابی انجمن ملی اسلحه _ هستند. این گروه تا چند سال قبل، یکی از قدرتمندترین گروه لابی در آمریکا به حساب می آمدند. گروه دیگر اتاق های فکر _ think tank – هستند. اقدامات این گروه با دو گروه دیگر متفاوت است. کار اصلی آنها، تولید ادبیات و دانش جهت دار است. از طرفی تفاوت این گروه با دانشگاه ها در این است که مانند دانشگاه تولید علم هدفدار انجام نمی دهد. اما دانشی که اتاق های فکر تولید می کنند، جهت دار است. این گروه به نفع اسرائیل کار می کنند. در حقیقت ایپک از دانشی که این گروه تولید می کنند، استفاده می کند. این گروه توصیه هایی را به دولت و کنگره ارایه می کند.گروه دیگر، که قدمت آن به 30 الی 40 سال می رسد، به عنوان مراکز حل و فصل مخاصمات شناخته می شود. این گروه معتقد به خصوصی سازی شدن سیاست خارجی است. اعضای این گروه بر این عقیده اند که مانند سایر بخش هایی که خصوصی شده، سیاست خارجی نیز باید خصوصی شود زیرا بخش خصوصی به نسبت دولت، از ظرفیت و توانمندی بیشتری برای اداره و هدایت سیاست خارجی برخوردار است. این گروه بیان می کنند در صورت بروز تضاد، جنگ یا خصومت، از ظرفیت بیشتری برای پرداختن به آن برخوردار هستند. آنها از ابزار دیپلماسی خط 2 استفاده می کنند. موضوعی که به تازگی در کشور ما مطرح شده است. البته مفهوم جدیدی است. به گفته آنها هر جامعه ای پر از تضاد است. در عین حال میان دولت ها نیز تضاد وجود دارد. تضاد، ذات جامعه است. به باور آنها، تمامی انجمن ها، گروه ها و سازمان ها که به نحوی سازماندهی شده و دارای سلسله مراتب هستند، با تضاد همراه خواهند بود. از این رو باید بر اساس مکانیزمی به تضادها و تعارض ها پرداخته شود. از جمله مسایلی که این گروه بدان می پردازند، مسایل آپارتاید در آفریقای جنوبی، مساله فلسطین و اسرائیل، سوریه و عراق است. آنها در همه نقاط درگیر هستند. این گروه دیپلماسی را به سه بحث اصلی دولت با دولت (حال چه ارتباط آشکار یا پنهان به وسیله نیروهای امنیتی)، دیپلماسی عمومی (یک طرف دولت و طرف دیگر مردم هستند که به دلیل ماهیت جوامع و گسترش ارتباطات این نوع از دیپلماسی فعال شده است) و مردم با مردم (دیپلماسی خط 2) تقسیم بندی می کنند. با این حال از نظر بنده اتاق فکرهای آمریکا به چند دسته تقسیم بندی می شوند: دسته محافظه کاران که بسیار مهم هستند. این دسته بر این باورند که در دولت ترامپ نقش دارند و می توانند موثر عمل کنند. دسته دیگر آنهایی هستند که سعی می کنند جهت دار نباشند؛ گرچه روی موضوعات جهت دار تمرکز می کنند. برای مثال CSIS روی مسایل نظامی، شرق آسیا و مدیریت کار می کند. عده ای دیگر چپ ها هستند. ایران باید تلاش کند که روی این گروه اثرگذاری کند. زیرا گروه چپ ها، در آینده موثر خواهند بود. افرادی که اکنون در مقابل ترامپ قرار دارند، بی تاثیر نیستند. ایران می تواند حتی با اتاق فکری مانند CSIS نیز ارتباط و اثرگذاری داشته باشد. گرچه ظرفیت های ایران محدود است.نکته دیگر این که گرچه اتاق های فکر در آمریکا بر این باورند که اثرگذار هستند، اما درواقع این گونه نیست. دیپلماسی آمریکا مکانیزم خود را داشته و روی کنگره و دولت به نحو خاصی اثر می گذارد. نمی توان دولت و نظریه هایی که وجود دارد را نادیده گرفت. باید در آن حدی که هر کدام از این اتاق فکرها اثردارد، به آنها پرداخته شود.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها