واقعا عصبانیترین مردم هستیم؟
ساعت 24- بعد از اعلام نتایج یک نظرسنجی درباره این که ما عصبانیترین مردم هستیم، خیلیها صدای اعتراضشان بلند شد که این گفتهها خلاف واقع است، ما آنقدرها هم عصبانی نیستیم، پرخاشگری نمیکنیم و علیه همدیگر خشونت نداریم. اما هنوز چیزی نگذشته بود که خبرهای تلخ یکی یکی از راه رسیدند، هرچند این اخبار پیش از این هم وجود داشت اما توالی آنها با فاصله زمانی کوتاه، سوالهای زیادی را به وجود آورد که چرا دچار این وضعیت شدهایم.
اما واقعا ما خشمگینترین مردم هستیم؟ اگر خشمگینترین هم نباشیم، چقدر از گذشتهای که درباره عطوفتمان به آن میبالیم، دور شدهایم؟ به این سوالها دکتر ناصر قاسمزاده، روانشناس و دبیر انجمن حمایت از سلامت روان جامعه و دکتر علیرضا شریفی یزدی، جامعهشناس و مدرس دانشگاه پاسخ میدهند.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید؛
همانطور که در جریان اتفاقات روز هستید، اخبار تلخی از خشونت مدام به گوشمان میرسد، در نظرسنجی یک موسسه خارجی هم اعلام شده بود که ما عصبانیترین مردم هستیم. میتوان با اتفاقاتی که افتاده، نتیجه این نظرسنجی را قبول کرد؟
قاسمزاده: نظرسنجی این موسسه اینطور بوده که با پنج سوال عصبانیت مردم را سنجیدهاند که طبیعتا نمیتواند خیلی پایه علمی داشته باشد، اما مساله اینجاست که بدون توجه به این نظرسنجی و بدون قیاس با کشورهای دیگر، باید ببینیم عصبانیت در جامعه ما وجود دارد یا نه و میزان آن چقدر است. قیاس با عراق، لبنان، شیلی و ... اصلا درست نیست اما به هر حال ما باید به دنبال وضعیت کشور خودمان باشیم. درواقع میخواهم بگویم من این رتبهبندی را قبول ندارم اما این را نمیشود منکر شد که عصبیت مردم کشور ما بالاست.
شریفی یزدی: گالوپ موسسه معتبری است اما حتی اگر آن را قبول نداشته باشیم، باید به آسیبشناسی وضعیت کشور خودمان بپردازیم. مطالعات میدانی ما در سطح کشور نشان میدهد که میزان عصبانیت در بین مردم ما به نسبت سالهای گذشته افزایش پیدا کرده و اگر عصبانیترین کشور نباشیم، یقینا یکی از عصبانیترین ملل دنیا هستیم بنابراین نیازی به تحقیقات خارجی نداریم و با یک تحقیق داخلی هم به این مساله میرسیم.
شما در مطالعاتی که انجام دادهاید، مقایسهای بین ایران و کشورهای دیگر انجام شده؟
شریفی یزدی: ما در پژوهشکده خانواده این مطالعات را انجام دادهایم. یک تحقیق قیاسی- طولی است که از دولت آقای خاتمی شروع شد، زمان احمدینژاد دچار خدشه شد و در چهار سال اخیر هم دوباره روی آن کار شد. البته مراکز دیگر مانند مرکز مطالعات استراتژیک، وزارت کشور و وزارت ارشاد هم روی این موضوع کار کردهاند. مطالعه قیاسی که در کشور خودمان انجام شده باشد نداریم که ما را با ملل دیگر بسنجد اما پراکندگی شهرها درباره عصبانیت به ویژه مراکز استانها را داریم.
نتیجه این مطالعات چه بوده؟
شریفی یزدی: این که حال اجتماعی ما خوب نیست و حتی نگاهی گذرا به وضعیت کشورهای همسایه نشان میدهد که وضعیت خشونت در کشور ما بسیار بیشتر است بنابراین باید جدی گرفته شود. در حال حاضر، میزان خشونت در لایههای پایینتر جامعه به شدت زیاد و از طبقه متوسط و فرادست به شدت بیشتر است. از نظر محیطی و جغرافیایی هم باید بگویم خشونت در مناطق حاشیهنشین بسیار بیشتر است. خشونت فیزیکی درون خانواده در مناطق سنتی بیشتر است اما در کلانشهرها، این نوع خشونت در بین مردمی که همدیگر را نمیشناسند زیاد است. خشونت مردان علیه زنان هم بسیار زیاد و بیشتر از دیگر انواع خشونت است. همانطور که میبینید موارد زیادی خشونت علیه کودکان را هم داریم چون متاسفانه فرهنگسازی نشده و بسیاری از این خشونتها از سر دلسوزی است. در هر حال میتوان گفت خشم و خشونت یک موضوع فردی است ولی وقتی از حدی فراتر میرود دیگر یک موضوع اجتماعی است و حالا میبینیم که در کشور ما تبدیل به یک مساله اجتماعی شده است.
چرا خشم به عنوان موضوعی که فردی بوده، حالا اینطور به یک مساله اجتماعی تبدیل شده؟
منظورتان فضای انتخابات است؟
قاسمزاده: هم در انتخابات و هم بعد از آن. ما هنوز پسلرزههای بعد از انتخابات را داریم، خود این مسائل چقدر میتواند جامعه را ملتهب کند؟ کسانی که رای نیاوردهاند میگویند چرا دولت به حرف ما که اقلیت هم هستیم گوش نمیکند و تصمیمات خودش را میگیرد، بعد تمام کارهای دولت را زیر سوال میبرند که چرا چنین کرده و چنان کرده. در چنین شرایطی چطور میتوان انتظار داشت که دولت بتواند برای شادی و نشاط مردم برنامهریزی کند؟ وقتی تمام هم و غم مسئولان باید این باشد که به این پرسشها و انتقادها پاسخ بدهند، دیگر توانی برای رسیدن به وضعیت مردم باقی نمیماند. یا وقتی در مراسم وحدتآفرینی مانند عید فطر آنطور کجسلیقگی انجام میشود و بعد هم پاسخی نسبت به این اتفاقها وجود ندارد چه حاصلی به جز متشنج کردن جامعه وجود دارد؟ در هیچ کشوری اینقدر توهین به مدیران و مسئولان رواج ندارد، وقتی بزرگان قومی اینطور به هم بتازند، طبیعتا برای جوانان، الگوی فحاشی و پرخاشگری را خواهیم ساخت. از سوی دیگر تا مسئولان میآیند کاری در حوزه فرهنگی و اجتماعی انجام بدهند با مخالفت مواجه میشوند. کجای دنیا دیدهاید موسیقی را نفی کنند؟ موسیقی غذای روح انسانهاست و حتی علمای ما هم آن را نفی نکردهاند، بعد میبینیم که در جایی از کشورمان گفته میشود ما موسیقی نمیخواهیم. آیا جوانهای آن شهرها مانند شهرهای دیگر نیستند؟ نیاز به غذای روح ندارند؟ نیاز به تفریح ندارند؟ چرا حرفهایی را میزنیم که تنها فشار را بر جوانها زیاد میکند و به موسیقی زیرزمینی و دوردورهای شبانه و هزار و یک مفسده دیگر منجر شود؟
یعنی عوامل بیرونی، خشم به عنوان یک احساس درونی را تشدید کردهاند و این خشونتها را شاهدیم؟
قاسمزاده: در تابستان بیشترین درگیریها و نزاعها بین رانندگان را داریم. اینها نشان میدهد که عوامل محیطی تاثیر زیادی در بروز خشونت دارند و تنها نباید به دنبال دلایل روانشناسی بود. گرسنگی، تشنگی، گرما، ترافیک، بوروکراسی اداری، وضعیت اقتصادی نابسامان، اشتغال، همه اینها میزان عصبانیت را میبرد بالا. هروقت همه اینها را حل کردیم میتوانیم منتظر این باشیم که میزان عصبیت مردم کشورمان کاهش پیدا کند. پارازیت، مهمترین عامل سقط جنین و در عین حال بیماریهای عصبی و مشکلات رفتاری است؛ اما چه کسی این مسئولیت را به عهده میگیرد؟ آلودگی صوتی، آلودگی هوا، آلودگی مواد غذایی، استرس از افزایش قیمتها و ... همه این مسائل میتواند به عصبیت جامعه منجر شود که آنها را نادیده میگیریم و فقط در خود فرد دنبال این میگردیم که چرا این شخص این کار را انجام داد. چرا به مسائل اجتماعی اطراف او توجه نمیکنیم و به دنبال ریشهیابی و حل آنها نیستیم؟
شریفی یزدی: بله خشم، عصبانیت و خشونت در جامعه امروز ما دیگر ویژگی فردی نیست و کاملا باید از منظر فردی - اجتماعی به آن نگاه کرد و عوامل زمینهساز آن را در نظر گرفت.
چه عواملی؟
شریفی یزدی: عوامل متعددی در کشور ما در این زمینه دخیل است که اولین آنها مسائل اقتصادی است اما مسائل دیگر هم وجود دارد. به طور کلی هر جامعه پنج نهاد اصلی دارد؛ آموزش، مذهب، خانواده، اقتصاد و سیاست. تعامل این پنج نهاد بسیار مهم است. ما در این پنج نهاد، چهار نهاد با کارکرد پایین داریم که اقتصاد یکی از آنهاست. میبینیم که کارخانهها و بانکها و موسسات اعتباری حالشان خوب نیست، در نهاد آموزش میبینیم چه انتقادهای زیادی به آن وجود دارد، شانزده هزار ساعت از بچهها وقت میگیرند و به آنها دیپلم میدهند که آخرش چه بشود؟ که ندانند چطور زندگی کنند. با این شرایط، تمام وظایف این نهادها به خانواده رسیده و خانواده است که باید تمام آنها را جبران کند. چون وضع اقتصاد خراب است پدر و مادر باید دو شیفت کار کنند و تازه پولی که به دست میآورند را خرج کلاس خصوصی کنند چون آموزش و پرورش مناسبی نداریم، همه اینها درنهایت اعضای خانواده را خسته، کلافه و دچار انواع بحرانها میکند.
قاسمزاده: سلامت اجتماعی ۱۵ فاکتور دارد، امنیت شغلی، آزادی بیان، تامین اجتماعی، امنیت اقتصادی و بسیاری از موارد دیگر، وقتی اینها را نداشته باشیم چطور میخواهیم سلامت اجتماعی داشته و انتظار داشته باشیم هر روز در صفحات حوادث شاهد فجایع تلخ نباشیم؟ در عین حال، با تمام این مشکلات، میبینیم آموزش و پرورش و صداوسیما و وزارت ارشاد و ... به جای این که به آموزش مهارتهای زندگی و آرام کردن مردم بپردازند، تنشآفرینی میکنند. به جای بازیهای سیاسی در رسانههای عمومی، باید اجازه دهیم نیازهای مردم شناخته شود و از تریبونها و فضاهای موجود، برای کاهش آسیبها و آموزش مهارتهای زندگی بهره ببریم.
یعنی فکر میکنید تا شرایط کلان بهتر شود، با آموزش میتوان سلامت اجتماعی را تامین کرد؟
شریفی یزدی: رسانه، امروز یکی از مهمترین عناصر آموزشی است. رسانه در تولید و افزایش خشم و خشونت میتواند تاثیرگذار باشد؛ اما رسانههای داخلی ما دارد چه میکند؟ برخی از رسانههای ما تمجید خشونت میکنند، پس چطور قرار است به مردم خشونت انتقال پیدا نکند؟ سریالهای ما سرشار از گریه و مرگ و بیمارستان است.
قاسمزاده: به جای این برنامههای کممحتوا، به آموزش نهاد خانواده نیاز داریم، به آموزش مسائلی مانند کنترل خشم، اعتماد به نفس، یادگیری تعاملات اجتماعی و ... در اعضای خانواده نیازمندیم تا آنها بتوانند حداقل بعد از تنشهایی که در بیرون از خانه متحمل میشوند در فضای خانه با همدیگر گفتوگو کنند و اینطور شاهد خشونت خانگی نباشیم.
شریفی یزدی: خانواده دو کارکرد اصلی دارد؛ تولید و تربیت نسل. وقتی کارکردش در این موارد دچار اختلال شد، اختلالات روانی رشد میکند و به این بحرانها میرسیم. بنابراین هنوز با همه فشارهایی که وجود دارد معتقدم آنچه جامعه ایران را نگه داشته، نهاد خانواده است که هنوز سنگرگاه سنتهای خوب است و میتواند کارکرد داشته باشد بنابراین اولین و بهترین جایی است که میتواند برای کاهش خشونت و پرخاشگری از آن کمک گرفت. با یک سواد رسانهای ساده میتوانیم خانواده را در مقابل خشونت ایمن کنیم. اگر خانواده آموزش بگیرد که چطور باید تعامل و گفتگو داشت، میشود از بسیاری خشونتها کاست. اگر خشونت را از خانواده کم کنیم، بخش زیادی از پدیده اجتماعی خشونت کاهش پیدا میکند.
بر اساس پژوهشهای شما، وضعیت سلامت خانوادهها را چطور ارزیابی میکنید؟
شریفی یزدی: درصد بسیار زیادی از خانوادههای ما گسسته هستند که طلاق رسمی میگیرند، درصد دیگری از خانوادهها دچار طلاق سکس و طلاق عاطفی و ... هستند، درصدی هم خانواده آشفته داریم که در آنها خشم و خشونت و پرخاش وجود دارد، حدود ۲۰ درصد خانواده شکفته داریم که به طور نسبی درآمد خوبی دارند و تحصیلکرده هستند و آسیبهای کمتری دارند. هشتاد درصد خانوادههای ما اینطور نیستند.
در کنار آموزش و نقش رسانه، چه کارهای دیگری برای کم کردن عصبیت اجتماعی لازم داریم؟
شریفی یزدی: یک اقدام مهم، کم کردن از تبعیضهاست. تبعیضهای جنسی، قومی، مذهبی، شهر و روستایی و تهرانی و شهرستانی میتواند به عصبانیت مردم دامن بزند. اینها همه زمینهساز خشونت در بعد اجتماعی است که لازم است کمتر شود. نباید فراموش کنیم که خشونت، خشونت تولید میکند و گاهی اشکال خشونت با همدیگر تفاوت دارند و از خشونت روانی، به خشونت فیزیکی علیه دیگر افراد و طبقات جامعه میرسیم.
قاسمزاده: جای مراکز مشاوره و کلینیکهای مشاوره خالی است، با افزایش این کلینیکها میتوان به مردم برای شناسایی زودهنگام اختلالات روانی کمک کرد و به درمان این اختلالها پرداخت. حتی ای کاش باشگاههای کنترل و تخلیه خشم داشته باشیم. بسیاری از مردم ما در حال حاضر دچار پرخاش معوق شدهاند. جایی که زورمان نمیرسد، نمیتوانیم خشممان را خالی کنیم ولی بعد آن را ناگهان به دلیل موضوعات بی اهمیت بر سر دیگران خالی میکنیم. ضمن این که من آرزو میکنم ای کاش هر وزیر و هر مسئولی در کشور یک مشاور روانشناسی داشته باشد تا برای تصمیمگیریها، با توجه به شناختی که از نیازهای فردی و اجتماعی افراد جامعه دارد، به او مشاوره درست بدهد، ما متاسفانه از سلامت روان غافل ماندهایم در حالی که از مهمترین موضوعاتی است که باید به آن توجه کرد و در غیر این صورت، نتیجه میشود همان که این روزها در صفحات حوادث میخوانیم.
خبرآنلاین
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.