رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 171724

آینده پژوهان، جهان فردا را بدون کار تصور می کنند

چه می شد اگر مجبور نبودیم کار کنیم؟

ساعت ۲۴-آدمیان قرن هاست که آینده ای بدون کار را تصور کرده اند و امروز هم فرقی با دیروز ندارد چرا که دانشگاهیان، نویسنده ها و فعالان این حوزه بار دیگر هشدار می دهند که تکنولوژی بار دیگر جایگزین کارگران خواهد شد.

استراحت کردن
برخی فکر می کنند مشخصه جهان بدون کاری که به زودی پیش خواهد آمد، نابرابری است: معدودی افراد ثروتمند تمامی سرمایه را در اختیار خواهند داشت و توده ها در سرزمین های لم یزرع اسیر خواهند ماند.

به گزارش ساعت ۲۴، پیش بینی متفاوت و البته کمتر بدبینانه دیگر این است که آینده، به قسمی دیگر یک به یک زمین بایر بدل خواهد شد، زمین بایری که مشخصه آن بی هدفی است: مردمی که کاری برای انجام دادن ندارند، تنبل و افسرده خواهند بود. افزون بر این، بیکاران امروزی روزهای چندان خوشی را از سر نمی گذرانند. یکی از نظرسنجی های موسسه گالوپ نشان می داد که ۲۰ درصد از آمریکایی هایی که دست کم برای مدت یک سال بیکار بوده اند، به افسردگی مبتلا شده اند و این دو برابر بیشتر از آمریکایی هایی است که به کار مشغول بوده اند. افزون بر این، پژوهش هایی وجود دارند که نشان می دهند افزایش نرخ مرگ و میر، بیماری های روانی و اعتیاد در میان افراد میانسال با تحصیلات کم، نداشتن کاری است که دستمزد مناسبی داشته باشد. پژوهش دیگری هم نشان می دهد که مردم معمولاً در هنگام کار خوشحال تر هستند تا در اوقات فراغت. شاید به همین دلیل باشد که بسیاری نگران دردناک بودن آینده ای بدون شغل هستند.

با این همه، پژوهش هایی مانند آنچه در بالا ذکر شد لزوماً به این معنی نیستند که جهانی بدون کار، سرشار از درد و رنج خواهد بود. این رنج ها از جنبه های منفی ای نشأت می گیرند که زاده بیکاری در جهانی اند که بر مبنای مفهوم کار طراحی شده است. در غیاب کار، جامعه ای که اهدافی دیگر در سر دارد می تواند شرایط متفاوتی را برای کار و فراغت در نظر آورد. امروز، در فضیلت کار بیش از اندازه اغراق شده است. جان داناهر، استاد دانشگاه ملی ایرلند در گالوی که در مورد جهان بدون کار نوشته است می گوید:«بسیاری از شغل ها کسالت آور، تحقیر کننده، ناسالم و هدر دهنده پتانسیل های انسانی اند.» او ادامه می دهد:«پژوهش های جهانی نشان می دهند عمده افراد در هنگام کار شاداب نیستند.»

به گزارش ساعت ۲۴، این روزها، از آنجا که اوقات فراغت دیگر برای کارگران به ندرت در دسترس هستند، مردم اوقات فراغت خود را برای توازن بخشیدن به تقاضاهای احساسی و فکری ای که از کار خود دارند به کار می بندند. داناهر ادامه می دهد:«وقتی من بعد از یک روز سخت کاری به خانه بر می گردم، معمولاً احساس خستگی شدید دارم. اما در دنیایی که کاری برای انجام دادن نداشته باشم، ممکن است احساس متفاوتی داشته باشم.»

داشتن یک شغل می تواند برای شخص ثبات مالی به ارمغان بیاورد، اما افزون بر استرسی که از تلاش برای تأمین معاش بر می خیزد، در دنیای امروز، آنهایی که شغلی ندارند عمدتاً به رانده شدگان اجتماعی شبیه اند. داناهر می گوید:«مردم به کسانی که از کار کردن اجتناب می کنند به چشم انگل و زالو نگاه می کنند.» شاید به دلیل همین رویکرد فرهنگی باشد که برای بسیاری از افراد، عزت نفس و هویت شخصی به شکلی غامض با داشتن و نداشتن شغل در هم تنیده است.

افزون بر این، در بسیاری از جوامع مدرن امروزی، بیکاری می تواند به شکلی فزاینده کسالت آور هم باشد. شهرهای آمریکایی واقعاً به شکلی ساخته نشده اند که مردم زمان زیادی برای صرف اوقات فراغت خود در آنها داشته باشند: فضاهای عمومی به شکل جزیره هایی در دریای دارایی های خصوصی ساخته شده اند و مکان های زیادی نیستند که مردم بتوانند مجانی وارد آنها بشوند تا با افراد جدید آشنا شوند و راه هایی پیدا کنند تا همدیگر را سرگرم کنند.

ریشه های این کسالت می تواند عمیق تر باشد: پیتر گری، استاد روانشناسی در بوستون کالج که بر روی مفهوم بازی مطالعه کرده بر این باور است که اگر کار فردا روزی ناپدید شود، مردم ممکن است کاری برای انجام دادن نداشته باشند و کسل تر و افسرده تر شوند چرا که دیگر فراموش کرده اند چطور بازی کنند. «ما خودمان تمایز کار و بازی را به بچه ها آموزش می دهیم. ما به آنها یاد می دهیم کار چیزی است که باید انجام دهند هر چند دوست نداشته باشند انجامش دهند.» او می گوید این آموزش که از مدارس شروع می شود، بازی را از ذهن بسیاری از کودکان بیرون می کند و بنابراین، آنها وقتی که بالغ بشوند دیگر در مواجهه با اوقات فراغت خود بی هدف می شوند و کاری برای پر کردن آن بلد نیستند.

گری ادامه می دهد:«گاهی اوقات کسانی که بازنشسته می شوند نمی دانند چه کار باید بکنند. آنها توانایی لازم برای خلاقیت به خرج دادن در فعالیت هایشان را از دست داده اند.» این همان مشکلی است که به نظر نمی رسد بچه ها را اسیر خودش بکند. «هیچ بچه سه ساله ای نیست که به این دلیل که فعالیت ساختارمندی ندارد دچار تنبلی و افسردگی بشود.»

ام آیا لزوما همه چیز باید به همین شکل باشد؟ جوامع بدون کار چیزی نیستند که تنها در تجربه و فکر وجود داشته باشند، بلکه در تمام تاریخ بشر وجود داشته اند. جوامع شکارچی-گردآورنده خوراک را در نظر بگیرید که نه رییسی داشته اند، نه چک و سفته ای و نه کار روزانه هشت ساعتی. ده هزار سال پیش تمام انسان ها شکارچی-گردآورنده خوراک بوده اند و بسیاری از آنها امروز هم هستند. دانیل اورت، انسان شناسی از دانشگاه بنتلی در ماساچوست که گروهی از شکارچی-گردآورنده خوراک ها موسوم به پیراهیا، در آمازون را سالها مورد مطالعه قرار داد. اورت می گوید هر چند ممکن است بسیاری فعالیت شکارچی-گردآورنده خوراک ها را کار تلقی کنند، آنها خودشان آن را کار در نظر نمی گیرند. «آنها کارشان را نوعی تفریح به حساب می آورند. آنها در واقع هیچ مفهومی به نام کار، آنچنان که ما چنین مفهومی داریم، ندارند.»

به گزارش ساعت ۲۴، از زمان انقلاب صنعتی، مادران، پدران و فرزندان ساعت ها دور از هم به سر برده اند. در یک دنیای بدون کار، افراد با سنین مختلف احتمالاً دوباره دور یکدیگر جمع خواهند شد. گری با اندکی خوشبینی می گوید:«ما کمتر از قبل از یکدیگر جدا خواهیم افتاد. و وقتی مادری در محله ای در مرحله وضع حمل باشد، احتمالاً همه می خواهند به او کمک کنند.» پژوهشگران هم به این نتیجه رسیده اند که داشتن روابط اجتماعی مناسب، اصلی ترین کلید خوشحالی است. ارتباطات اجتماعی ای که آینده ای بدون کار می توان به ارمغان بیاورد، جایگزین مناسبی برای بی هدفی ای است که بسیاری از آینده پژوهان پیش بینی می کنند.

منبع: آتلانتیک

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها